گنجور

بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

ظالمان کردند مردی را اسیر
ریختند آبی برو چون زمهریر
میزدندش چوب و او میگفت زار
دست من گیر ای خدای کامگار
شیخ مهنه میگذشت آنجایگاه
خادمی گفتش که ای سلطان راه
گر از ایشانش شفاعت میکنی
همچنان دانم که طاعت میکنی
این شفاعت گفت چون آرم بجای
کین زمان یاد آمد او را از خدای
هر کرا این لحظه آید یاد ازو
دل دریده سر بریده باد ازو
یاد آن بهتر که آرام آورد
مار را چون مور در دام آورد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ظالمان کردند مردی را اسیر
ریختند آبی برو چون زمهریر
هوش مصنوعی: ظالم‌ها مردی را به بند کشیدند و او را به حال خود رها کردند، مانند آب سردی که در سرمای شدید رها شده باشد.
میزدندش چوب و او میگفت زار
دست من گیر ای خدای کامگار
هوش مصنوعی: او را با چوب می‌زنند و او با حالتی نزار و ناتوان از خداوند درخواست می‌کند که به او کمک کند.
شیخ مهنه میگذشت آنجایگاه
خادمی گفتش که ای سلطان راه
هوش مصنوعی: شیخ مهنه در حال عبور از آن مکان بود. یکی از خادمان به او گفت: ای سلطان راه.
گر از ایشانش شفاعت میکنی
همچنان دانم که طاعت میکنی
هوش مصنوعی: اگر از آنها شفاعت می‌کنی، من هم می‌دانم که در حقیقت به اطاعت و بندگی مشغولی.
این شفاعت گفت چون آرم بجای
کین زمان یاد آمد او را از خدای
هوش مصنوعی: شخصی که شفاعت می‌کند می‌گوید: چگونه می‌توانم انتقام را رها کنم و به جای آن بیفتم؟ زمانی به یاد او می‌افتم که خود را در حضور خدا می‌بینم.
هر کرا این لحظه آید یاد ازو
دل دریده سر بریده باد ازو
هوش مصنوعی: هر کسی که در این لحظه، یاد او برایش زنده شود، دلش مانند دل شکسته و بی‌قرار خواهد شد.
یاد آن بهتر که آرام آورد
مار را چون مور در دام آورد
هوش مصنوعی: بهتر است که به یاد خاطرات خوب باشی تا اینکه مانند یک مور گرفتار دام شوی و دچار دردسر شوی.

حاشیه ها

1388/04/12 17:07
رسته

بیت: 6
غلط: بردیده
درست: بریده
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1396/03/10 15:06
آرمان سلیمی

در مصرع دوم بیت اول، به نظر می رسد که زمهریر صحیح باشد و نه ز مهریر.