گنجور

بخش ۷ - فی فضیلة امیرالمؤمنین ابوبكر رضی الله عنه

تا نبی صدیق را محرم گرفت
صبح صادق عرصه عالم گرفت
صبح صدق از مشرق عزت بتافت
قاف تا قاف جهان عزت بیافت
جملهٔ عالم ازو پر نور گشت
چشم بد یا کور شد یا دور گشت
صدق میبارد ز یک یک کار او
گر ندانی بحث کن اسرار او
چون نبی از خوان حی لایموت
در محیط صدر او میریخت قوت
بسته بودش هفت سقف دلفروز
کو نخوردی قوت جز تا هفت روز
گاه مال و گاه جان میباخت او
با رسول و با خدا میساخت او
مصطفا گفتا خداوند جلیل
بود و خواهد بود جاویدم خلیل
گر مرا بودی خلیلی جز احد
آن ابوبکر منستی تا ابد
یک تجلی خلق را عام آمدست
خاص آن او را ز انعام آمدست
مرده گر میرود بر روی خاک
هست از قول نبی صدیق پاک
چون صفات نفس در وی مرده بود
سر بصدق زندگی آورده بود
او بدین عالم نیفتاده ز خویش
جان بدان عالم فرستاده ز پیش
جان او چون آن جهانی گشته بود
غرق دریای معانی گشته بود
آن جهانی داشت جان تا بود او
برد هم جان همچنان تا بود او
چون در آن عالم بود جان یکی
هرچه گوید صدق گوید بی شکی
لاجرم پیوسته در تحقیق بود
هم خلیفه بود و هم صدیق بود
جان او چون زان جهان میگفت راز
صدق او در در خلافت کرد باز
فتنه کز خواب نبی بیدار شد
او بتنهایی خود در کار شد
تانشاند از راه خویش آن فتنه را
دست بگشاد و ببست آن رخنه را
گر نبودی صدق ورای آن امام
از مسلمانی نماندی بیش نام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا نبی صدیق را محرم گرفت
صبح صادق عرصه عالم گرفت
هوش مصنوعی: هنگامی که صبح صادق فرا رسید، عالم عرصه را به نبی صدیق بخشید و او را به عنوان محرم خود پذیرفت.
صبح صدق از مشرق عزت بتافت
قاف تا قاف جهان عزت بیافت
هوش مصنوعی: صبح صداقت از سوی مشرق افتخار نور افشانی کرد و تمامی نقاط جهان تحت تأثیر آن قرار گرفتند و به عزت رسیدند.
جملهٔ عالم ازو پر نور گشت
چشم بد یا کور شد یا دور گشت
هوش مصنوعی: تمام دنیای هستی با نور او روشن شد؛ یا چشمان بدخواه بسته شدند یا از آن دور شدند.
صدق میبارد ز یک یک کار او
گر ندانی بحث کن اسرار او
هوش مصنوعی: راستی و صداقت از هر یک از کارهای او نمایان است. اگر نمی‌دانی، می‌توانی درباره‌ی اسرار او بحث کنی.
چون نبی از خوان حی لایموت
در محیط صدر او میریخت قوت
هوش مصنوعی: در حالی که پیامبری از سفره حیات ابدی بهره‌مند بود، قدرت و انرژی به مانند بارانی بر سر او نازل می‌شد.
بسته بودش هفت سقف دلفروز
کو نخوردی قوت جز تا هفت روز
هوش مصنوعی: او هفت روز در زیر سقف زیبایی زندگی می‌کرد، اما تنها به اندازه یک لقمه غذا از آن بهره‌مند نشد.
گاه مال و گاه جان میباخت او
با رسول و با خدا میساخت او
هوش مصنوعی: گاهی او مال خود را فدای راه خدا می‌کرد و گاهی جانش را، با پیامبر و با خداوند رابطه نزدیک و صمیمی داشت.
مصطفا گفتا خداوند جلیل
بود و خواهد بود جاویدم خلیل
هوش مصنوعی: مصطفی می‌گوید که خداوندی بزرگ و باعظمت وجود داشته و همیشه خواهد داشت، و من نیز همیشه با او هستم و دوست او خواهم بود.
گر مرا بودی خلیلی جز احد
آن ابوبکر منستی تا ابد
هوش مصنوعی: اگر کسی غیر از خداوند برای من حمایتی باشد، آن ابوبکر است که تا همیشه با من خواهد بود.
یک تجلی خلق را عام آمدست
خاص آن او را ز انعام آمدست
هوش مصنوعی: یک جلوه از آفرینش برای عموم مردم آشکار شده است، اما خاصیت آن تجلی به لطف و عطای خاص الهی است.
مرده گر میرود بر روی خاک
هست از قول نبی صدیق پاک
هوش مصنوعی: اگر انسانی از دنیا برود، بر روی زمین بوده و این حقیقت را پیامبری راست‌گو بیان کرده است.
چون صفات نفس در وی مرده بود
سر بصدق زندگی آورده بود
هوش مصنوعی: چون ویژگی‌های روح در او از بین رفته بود، به دنبال راستگویی و زندگی واقعی رفته بود.
او بدین عالم نیفتاده ز خویش
جان بدان عالم فرستاده ز پیش
هوش مصنوعی: او برای بودن در این دنیا به‌خودی‌خود نیامده، بلکه روحش از دنیای دیگر به اینجا فرستاده شده است.
جان او چون آن جهانی گشته بود
غرق دریای معانی گشته بود
هوش مصنوعی: روح او به‌گونه‌ای به اوج کمال رسیده بود که در دریای عمیق مفاهیم و معناها غرق شده بود.
آن جهانی داشت جان تا بود او
برد هم جان همچنان تا بود او
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی که زندگی می‌کند، تا زمانی که وجود دارد، از روح و زندگی خود بهره‌مند است و این روح و جان او همراه او بوده و پاسبان زندگی‌اش است.
چون در آن عالم بود جان یکی
هرچه گوید صدق گوید بی شکی
هوش مصنوعی: وقتی در آن عالم، روحی واحد وجود دارد، هر چیزی که بگوید، بی‌هیچ تردیدی درست است.
لاجرم پیوسته در تحقیق بود
هم خلیفه بود و هم صدیق بود
هوش مصنوعی: او به طور مداوم در حال جستجو و تحقیق بود و همزمان مقام خلیفه و صداقت را نیز داشت.
جان او چون زان جهان میگفت راز
صدق او در در خلافت کرد باز
هوش مصنوعی: روح او، در حالی که از آن جهان سخن می‌گفت، حقیقت او را در مقام خلافت به نمایش گذاشت.
فتنه کز خواب نبی بیدار شد
او بتنهایی خود در کار شد
هوش مصنوعی: آشوبی که از خواب نبی بیدار شد، او به تنهایی درگیر کار خود شد.
تانشاند از راه خویش آن فتنه را
دست بگشاد و ببست آن رخنه را
هوش مصنوعی: به آنکه از راه خود فتنه را نشان داد، یعنی او توانست آن مشکل را به خوبی شناسایی کند و سپس آن خلأ یا نقص را برطرف کند.
گر نبودی صدق ورای آن امام
از مسلمانی نماندی بیش نام
هوش مصنوعی: اگر صداقت و راست‌گویی آن امام نبود، دیگر نشانه‌ای از مسلمان واقعی باقی نمی‌ماند.