بخش ۲۷ - فی الحكایة و التمثیل
بود درعهد عمر مردی قوی
چون ادا کردی نماز معنوی
خلق را در پیش خود بنشاندی
شعر درمحراب خوش میخواندی
خواندن اشعار او بعد از نماز
منکران گفتند با فاروق باز
گفت پیش او بریدم این زمان
پیش او بردندش آخر مردمان
چون عمر را دید مرد از جای جست
دست او بگرفت و در پیشش نشست
گفت فاروقش که تو بعد از نماز
شعر خوانی شعرهای دلنواز
گفت چیزی می درآید غیبیم
همچنان میخوانم از بی عیبیم
گفت برخوان مرد شعر آغاز کرد
مرغ دل فاروق را پرواز کرد
شعر او در ذم نفس خویش بود
حکمت باریک و دور اندیش بود
سخت دلخوش شد ز شعر او عمر
حفظ کرد و باز میگفت آنقدر
گفت این شعرم که برخواندی تمام
هم عمر این شعر میگوید مدام
شعر چون اینست تا بتوانیش
جهد باید کرد تا میخوانیش
شعر نیک و بد تو از خود میکنی
نیک اگر بد میکنی بد میکنی
بخش ۲۶ - فی الحكایة و التمثیل: مصطفی کو بود دل جان را ز قدربخش ۲۸ - فی الحكایة و التمثیل: اصمعی میرفت در راهی سوار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود درعهد عمر مردی قوی
چون ادا کردی نماز معنوی
هوش مصنوعی: در زمان خلافت عمر، مردی قوی وجود داشت که نمازی معنوی و با اخلاص خواند.
خلق را در پیش خود بنشاندی
شعر درمحراب خوش میخواندی
هوش مصنوعی: تو مردم را در مقابل خود نشاندی و در آنجا به زیبایی شعر خواندی.
خواندن اشعار او بعد از نماز
منکران گفتند با فاروق باز
هوش مصنوعی: پس از نماز، کسانی که به او ایمان ندارند، گفتند که اشعار او را با فاروق (شخصیتی معتبر) بخوان.
گفت پیش او بریدم این زمان
پیش او بردندش آخر مردمان
هوش مصنوعی: شخصی میگوید که در این زمان، او را به حضور فردی دیگر میبرند و من از این کار دست کشیدم. در نهایت، عدهای او را به نزد خود میبرند.
چون عمر را دید مرد از جای جست
دست او بگرفت و در پیشش نشست
هوش مصنوعی: وقتی مرد عمر را دید، به سرعت به سمت او رفت و دستش را گرفت و در برابرش نشست.
گفت فاروقش که تو بعد از نماز
شعر خوانی شعرهای دلنواز
هوش مصنوعی: فاروق (امیرالمؤمنین عمر) به کسی میگوید که بعد از نماز شعرهایی زیبا و دلنشین میخوانی.
گفت چیزی می درآید غیبیم
همچنان میخوانم از بی عیبیم
هوش مصنوعی: میگوید چیزی از دنیای پنهان به وجود میآید و من همچنان از کمال و بینقصی خود میخوانم.
گفت برخوان مرد شعر آغاز کرد
مرغ دل فاروق را پرواز کرد
هوش مصنوعی: مرد شعر با صدای بلند شروع به خواندن کرد و دل فاروق به پرواز درآمد، مثل پرندهای آزاد.
شعر او در ذم نفس خویش بود
حکمت باریک و دور اندیش بود
هوش مصنوعی: شعر او درباره نکوهش خود بود و حاوی اندیشهای عمیق و دوراندیشانه بود.
سخت دلخوش شد ز شعر او عمر
حفظ کرد و باز میگفت آنقدر
هوش مصنوعی: عمر به شدت از شعر او خوشحال شده بود و به یادآوری آن شعر ادامه میداد و بارها آن را تکرار میکرد.
گفت این شعرم که برخواندی تمام
هم عمر این شعر میگوید مدام
هوش مصنوعی: او میگوید که این شعری که تو خواندی، تمام مدت عمرش همین را میگوید و مدام در حال تکرار آن است.
شعر چون اینست تا بتوانیش
جهد باید کرد تا میخوانیش
هوش مصنوعی: شعر از این نوع است که برای درک و فهم آن، نیاز به تلاش و کوشش وجود دارد تا بتوانی آن را بخوانی و مفاهیمش را بفهمی.
شعر نیک و بد تو از خود میکنی
نیک اگر بد میکنی بد میکنی
هوش مصنوعی: شما اعمال و رفتار خود را به نوعی خلق میکنید. اگر کارهای خوب انجام دهید، به نیکی خود را نشان میدهید و اگر کارهای بد کنید، خود را در قالب بدی معرفی میکنید.