شمارهٔ ۴۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
درود و رحمت بیکران خدا بر تو باد ای مرد حق. روح والا و بلندمرتبهات غرق در شور و شعف و شادی باد. تو نمردهای... تو زندهای ای مرد حق. تا دنیا پابرجاست انسانها از سخنان گهربار تو می نوشند. چه خوش و گواراست سخنانی که از عمق جانی پاک و منزه برمی آیند. چه وجود پربرکتی داشتی... نعمت از این بالاتر هم مگر داریم که تا ابد جاودانه باشی و سخنان ات راهنما و چراغ راه زندگی و تسکین آلام انسانها و روشنگر راه خوب زیستن آدمها در دنیا باشد!؟ در دنیایی که کسی به یاری کسی امید ندارد و افراد در قید حیات اثری از مروّت و جوانمردی در بسیاری از آنها نیست و کسی برای کسی سودمند و گرهگشا نیست چه خوش است انسانهایی مثل تو که چنان مقامشان شامخ و بلند است که پس از مرگ نیز برای انسانهای دیگر سودمند و گرهگشا هستند. بهشت حقیقی تویی و امثال تو مانند حضرت مولانا و جامی و حافظ و سعدی و خاقانی و رودکی و سنایی و فیض و پروین اعتصامی و ... چه خوش است آن زمان که در آغوش تو قرار گیرم که البته بعید است زیرا که تو پاکی را در نهایت اعلا داری و من ناپاکی را و چگونه ناپاک در آغوش پاک قرار گیرد؟ افسوس و صد افسوس که کبوتر با کبوتر باز با باز ... کند همجنس با همجنس پرواز....
عشق من هستی بهشت من هستی ....
نهایت آرزویم این است که در بهشت تو وارد شوم ای مرد خدا
چه زیبا مقام فنا شدن و از خودپرستی و خودبینی رهایی یافتن را در قالب کلمات اعجابانگیز خود به تصویر کشیدهای.
تو زندهای...... تا ابد
حضرت مولانای جان (علیهالرّحمة) نیز می فرمایند:
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
کز این خاک برآیید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید
بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید
چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید
خموشید خموشید خموشی دم مرگست
هم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید