گنجور

شمارهٔ ۴۹

شمع آمد و گفت: رختِ رفتن بستم
در آتشِ سوزنده به جان پیوستم
چون هر نفسم به گاز سر میفکنند
بر پای که سر نهم که گیرد دستم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمع آمد و گفت: رختِ رفتن بستم
در آتشِ سوزنده به جان پیوستم
هوش مصنوعی: شمع به ما گفت که برای رفتن آماده‌ام و در آتش سوزان، با جانم پیوند خورده‌ام.
چون هر نفسم به گاز سر میفکنند
بر پای که سر نهم که گیرد دستم
هوش مصنوعی: هر بار که نفس می‌کشم، حس می‌کنم که مرا تحت فشار می‌گذارند. در این شرایط، نمی‌دانم باید کجا بروم و چکار کنم.