گنجور

شمارهٔ ۴۰

شمع آمد و گفت: ماندهام بی سر و پا
پای اندر بند و سر در آتش همه جا
گاهم بکشند و گه بسوزند به درد
یک سوخته سرگشتهتر از من بنما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمع آمد و گفت: ماندهام بی سر و پا
پای اندر بند و سر در آتش همه جا
هوش مصنوعی: شمع گفت: من در حال حاضر بدون توان و قدرت در بند و گرفتار آتش هستم و در هر جا احساس می‌کنم گرفتار هستم.
گاهم بکشند و گه بسوزند به درد
یک سوخته سرگشتهتر از من بنما
هوش مصنوعی: گاهی مرا می‌کشند و گاهی آتش می‌زنند، اما از درد و رنج من، کسی را به سرگشتگی و پریشانی بیشتر از خودم نشان بدهید.