گنجور

شمارهٔ ۲۲

شمع آمد و گفت: من نیم قلب مجاز
مومی که بود نقره چو قلبش بگداز
گر قلب شود موم همان نقره بود
خود موم سر از پای کجا ماند باز

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمع آمد و گفت: من نیم قلب مجاز
مومی که بود نقره چو قلبش بگداز
هوش مصنوعی: شمع با دلشکستگی ابراز می‌کند که من تنها نیمی از قلبی هستم که مجاز است، و به یاد می‌آورد که قلبی که از نقره ساخته شده بود، وقتی به داغی افتاد، ذوب شد. بنابراین، او از آسیب‌پذیری و غم خود می‌گوید.
گر قلب شود موم همان نقره بود
خود موم سر از پای کجا ماند باز
هوش مصنوعی: اگر قلب مثل موم نرم و قابل شکل‌گیری شود، همانند نقره خواهد بود. در این صورت، این موم نرم دیگر جایی برای استقامت و پایداری نخواهد داشت.