گنجور

شمارهٔ ۱۵

دوش از برِ من یار گریزان میرفت
ناکرده صبوح صبح خیزان میرفت
صبح از لبِ او خنده زنان میآمد
شب از چشمم ستاره ریزان میرفت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش از برِ من یار گریزان میرفت
ناکرده صبوح صبح خیزان میرفت
هوش مصنوعی: دیروز، محبوب من در حالی که از نزد من دور می‌شد، بی آن‌که صبحانه‌اش را خورده باشد، به سرعت از کنارم رفت.
صبح از لبِ او خنده زنان میآمد
شب از چشمم ستاره ریزان میرفت
هوش مصنوعی: صبح که میشد، لبخند او باعث می‌شد روز با شادی آغاز شود، و شب‌ها اشک‌هایم به مانند ستاره‌های درخشان از چشمانم می‌ریختند.