گنجور

شمارهٔ ۴۳

با گل گفتم که داد بستان و برو
آب رخ خود خواه ز باران و برو
گل گفت که برمن ابر از آن میگرید
یعنی که بشوی دست از جان و برو

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با گل گفتم که داد بستان و برو
آب رخ خود خواه ز باران و برو
هوش مصنوعی: به گل گفتم که به من کمک کن و از من دور نشو، برای زیبایی‌ات از باران استفاده کن و به مسیر خودت ادامه بده.
گل گفت که برمن ابر از آن میگرید
یعنی که بشوی دست از جان و برو
هوش مصنوعی: گل می‌گوید که ابر به خاطر من اشک می‌ریزد، پس پس از این همه درد و رنج، باید از خودت دست بکشی و راهی بروی.