گنجور

شمارهٔ ۳۸

ای گل به دریغِ عمر دل پُر خون کن
ور ماتم خویش میکنی اکنون کن
وی صبح چو عمر گل به یک دم گرو است
آن دم بزن و از گروش بیرون کن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای گل به دریغِ عمر دل پُر خون کن
ور ماتم خویش میکنی اکنون کن
هوش مصنوعی: ای گل، به خاطر اینکه عمر گذرانی به شدت غمگین باش و دل را پر از درد کن. اگر اکنون می‌خواهی برای خود عزاداری کنی، پس این کار را انجام بده.
وی صبح چو عمر گل به یک دم گرو است
آن دم بزن و از گروش بیرون کن
هوش مصنوعی: صبحی که عمر گل به یک لحظه می‌گذرد، آن لحظه را غنیمت شمار و از این وابستگی آزاد شو.