گنجور

شمارهٔ ۵۱

خواهی که غم از دل تو یک دم بشود
میخور که چو می به دل رسد غم بشود
بگشای سر زلف بتان، بند ز بند،
زان پیش که بند بندت از هم بشود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواهی که غم از دل تو یک دم بشود
میخور که چو می به دل رسد غم بشود
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که غم و اندوه از دل تو برود و لحظه‌ای آرامش پیدا کنی، باید می‌نوشی زیرا وقتی شراب به دل انسان وارد می‌شود، غم نیز از دل او خارج می‌شود.
بگشای سر زلف بتان، بند ز بند،
زان پیش که بند بندت از هم بشود
هوش مصنوعی: گوشه‌ای از زیبایی و جذابیت معشوق را از دست نده و زودتر به او نزدیک شو، قبل از اینکه درست از هم بپاشی و نتوانی از عشق او دل بکنید.