گنجور

شمارهٔ ۶

دوش آمد و گفت: «در درون ما را باش
در خاک نشین و غرقِ خون ما را باش»
بر من میزد تاکه ز من هیچ نماند
چون هیچ شدم گفت: «کنون ما را باش!»

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش آمد و گفت: «در درون ما را باش
در خاک نشین و غرقِ خون ما را باش»
هوش مصنوعی: شب گذشته، شخصی به من گفت: «تو در دل ما باش و در حالتی که در خاک نشسته‌ای و به خون خود آغشته‌ای، حضور داشته باش.»
بر من میزد تاکه ز من هیچ نماند
چون هیچ شدم گفت: «کنون ما را باش!»
هوش مصنوعی: در این شعر، گویا کسی در حال تجربه‌ای ناگوار و دردناک است که به او آسیب می‌زند و او را از خود خالی می‌کند. وقتی که او به وضعیت خالی و از دست رفته‌اش می‌رسد، شخصی به او می‌گوید که حالا که هیچ چیزی از او باقی نمانده، می‌تواند با او همراهی کند. این احساس تنهایی و بی‌پناهی در برابر چالش‌ها را به خوبی نشان می‌دهد.