گنجور

شمارهٔ ۳۴

دوش آمد و گفت: هیچ آزرمت نیست
در عشق دمِ سرد و دلِ گرمت نیست
گفتم: «برهان مرا ز من، ای همه تو!»
گفتا که کیی تو، خویش را شرمت نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش آمد و گفت: هیچ آزرمت نیست
در عشق دمِ سرد و دلِ گرمت نیست
هوش مصنوعی: دیشب کسی آمد و گفت: در عشق، دلِ گرم و حالِ سرد تو بی‌معناست.
گفتم: «برهان مرا ز من، ای همه تو!»
گفتا که کیی تو، خویش را شرمت نیست
هوش مصنوعی: گفتم: «ای همه چیز، دلیل من بر خودم را به من نمایان کن!» او گفت: «تو کیستی؟ از خودت خجالت نمی‌کشی؟»