گنجور

شمارهٔ ۲۱

دوش آمدو ره بر دل و جانم در بست
زنّار ز زلفِ دلستانم در بست
گفتم که ز زلفِ دلکشت بخروشم
برخاست و به یک شکر زبانم در بست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش آمدو ره بر دل و جانم در بست
زنّار ز زلفِ دلستانم در بست
هوش مصنوعی: دیروز شخصی به قلب و وجود من نزدیک شد و با گیسوان دل‌انگیزش، مرا به خود وابسته کرد.
گفتم که ز زلفِ دلکشت بخروشم
برخاست و به یک شکر زبانم در بست
هوش مصنوعی: به کسی گفتم که از زلف دلربایش بگریزم، اما او با کلام شیرینش مرا سکوت کرد و نتوانستم حرفی بزنم.