گنجور

شمارهٔ ۴۷

آن را که ز دریای تو گوهر بایست
همچون گویش نه پا و نه سر بایست
من خود بودم چنانک بودم دلتنگ
دیوانگی عشق تو می در بایست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن را که ز دریای تو گوهر بایست
همچون گویش نه پا و نه سر بایست
هوش مصنوعی: کسی که از عمق وجود تو ارزش و حقیقتی می‌خواهد، باید مانند گوی باشد؛ یعنی نه بخواهد که در جایی محکم بایستد و نه از جایی بلند شود، بلکه باید در حالت آزادی و خلوص باقی بماند.
من خود بودم چنانک بودم دلتنگ
دیوانگی عشق تو می در بایست
هوش مصنوعی: من خودم را به گونه‌ای احساس می‌کردم که درونم پر از دل‌گسیختگی و دیوانگی ناشی از عشق تو بود.