شمارهٔ ۴۷
جانا رخ چون تویی به حس نتوان دید
زر چون بینم به حس که مس نتوان دید
وصل تو به دو دست تهی نتوان یافت
روی تو به دو چشم نجس نتوان دید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانا رخ چون تویی به حس نتوان دید
زر چون بینم به حس که مس نتوان دید
هوش مصنوعی: ای دوست، چهرهی زیبای تو را با تجربهی حسی نمیتوان دید، زیرا وقتی که زیبایی تو را میبینم، مانند این میماند که من درکی از طلا ندارم و نمیتوانم مس را حس کنم.
وصل تو به دو دست تهی نتوان یافت
روی تو به دو چشم نجس نتوان دید
هوش مصنوعی: نمیتوانم با دستان خالی به وصالت دست یابم و نمیتوانم چهرهات را با چشمان ناپاک ببینم.