گنجور

شمارهٔ ۳

چون نیست رهی به هیچ سوئی کس را
جز خون خوردن نماند رویی کس را
هر کس گوید که کردم آن دریا نوش
خود تر نشد از وی سر مویی کس را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون نیست رهی به هیچ سوئی کس را
جز خون خوردن نماند رویی کس را
هوش مصنوعی: وقتی که هیچ راهی به سمت دیگری نیست، جز این که در خون خود غوطه‌ور شویم، کسی دیگر نمی‌تواند به روی خود ادامه دهد.
هر کس گوید که کردم آن دریا نوش
خود تر نشد از وی سر مویی کس را
هوش مصنوعی: هر کسی که بگوید من به آن دریا دست زدم، باید بداند که مویم هم از او تر نشد.