گنجور

شمارهٔ ۱۷

عاشق به غم تو کار افتاده خوش است
سرداده به باد و بی سر استاده خوش است
انصاف بده که این دل بی سرو پا
در پای تو سر نهاده سر داده خوش است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق به غم تو کار افتاده خوش است
سرداده به باد و بی سر استاده خوش است
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر غم تو در حالتی است که با وجود سردی و بی‌پناهی، احساس خوبی دارد و در این حال به زندگی ادامه می‌دهد.
انصاف بده که این دل بی سرو پا
در پای تو سر نهاده سر داده خوش است
هوش مصنوعی: این دل بی‌قرار و بی‌پناه، تمام وجودش را به عشق تو اختصاص داده و در برابر تو تسلیم شده است. او در این حالت از سرسپردگی و عشق، به نوعی خوشی و رضایت می‌یابد.