گنجور

شمارهٔ ۴۵

آن دل که دمی بی تو سر جانش نبود
جان در سر تو کرد و پشیمانش نبود
در ماتم درد تو بسی خون بگریست
هم درد تواش بکشت و درمانش نبود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن دل که دمی بی تو سر جانش نبود
جان در سر تو کرد و پشیمانش نبود
هوش مصنوعی: دل کسی که حتی یک لحظه بی‌تو باشد، دیگر جانش در تلاش برای سرنوشت خوشی نیست و او هیچ‌گونه پشیمانی از این وضعیت ندارد.
در ماتم درد تو بسی خون بگریست
هم درد تواش بکشت و درمانش نبود
هوش مصنوعی: در غم نبودن تو، خیلی‌ها گریه کردند و این غم آنچنان سنگین بود که هم دردی را از پا درآورد و هیچ درمانی برایش نبود.