گنجور

شمارهٔ ۹

ای دل بگری بر من مسکین و مپرس
بیزاری کن ز جان شیرین و مپرس
کان خفتهٔ خاک من بخوابم آمد
گفتم: چونی گفت که میبین و مپرس

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل بگری بر من مسکین و مپرس
بیزاری کن ز جان شیرین و مپرس
هوش مصنوعی: ای دل، بر حال من زار بگری و از من نپرس که آیا از زندگی شیرین کسل شده‌ام یا نه.
کان خفتهٔ خاک من بخوابم آمد
گفتم: چونی گفت که میبین و مپرس
هوش مصنوعی: من که در خواب خاک فرو رفته‌ام، به خواب عمیقی رفته‌ام و وقتی از او پرسیدم حالش چطور است، تنها جوابش این بود که ببین و سوال نکن.