شمارهٔ ۱۰
عمری که ز رفتنش چنین بیخبرم
بگذشت چو باد و پیری آمد به سرم
شد روز جوانی و درآمد شب مرگ
وز بیم شب نخست خون شد جگرم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عمری که ز رفتنش چنین بیخبرم
بگذشت چو باد و پیری آمد به سرم
هوش مصنوعی: عمری که من از گذر آن بیخبر بودم، مانند بادی گذشت و حالا پیری به سراغم آمده است.
شد روز جوانی و درآمد شب مرگ
وز بیم شب نخست خون شد جگرم
هوش مصنوعی: در دوران جوانی روزی فرارسید و شب مرگ نزدیک شد. از ترس آن شب اولیه، دل من خونین شده است.