عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۳۴

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>جانا! ز غم عشق تو فریاد مرا</p></div>
<div class="m2"><p>کز عشق تو جز دریغ نگشاد مرا</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>هر ذرّه اگر گره گشایی گردد</p></div>
<div class="m2"><p>حل کی شود این واقعه کافتاد مرا</p></div></div>

فانوس خیال » تصویر 3589 - عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۳۴

شمارهٔ ۳۵

جانا ز غم عشق تو فریاد مرا
کز عشق تو جز دریغ نگشاد مرا
هر ذره اگر گره گشایی گردد
حل کی شود این واقعه کافتاد مرا

هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و غم عشق خود فریاد می‌زند و می‌گوید که عشق محبوبش، او را تنها به دریغ و افسوس رسانده است. او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که اگر حتی هر ذره‌ای به حل مشکل او کمک کند، هنوز هم نمی‌تواند این واقعه تلخ را از بین ببرد.

شمارهٔ ۳۳

شمارهٔ ۳۴

هوش مصنوعی: ای جان! به خاطر غم عشق تو فریاد می‌زنم، چون عشق تو چیزی جز حسرت و افسوس برایم به ارمغان نیاورده است.

جانا! ز غم عشق تو فریاد مرا

کز عشق تو جز دریغ نگشاد مرا

هوش مصنوعی: هر ذره‌ای اگر توانسته باشد مشکلی را حل کند، پس این حادثه‌ای که برای من پیش آمده، چطور می‌تواند حل و فصل شود؟

هر ذرّه اگر گره گشایی گردد

حل کی شود این واقعه کافتاد مرا

شمارهٔ ۳۴

اطلاعات

برگردان به زبان ساده