گنجور

شمارهٔ ۳۸

ای از تن منقلب گذر ناکرده
جان را به سفر اهل بصر ناکرده
گوهر نشوی تا سفرِ جان نکنی
گوهر نشود قطره سفر ناکرده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای از تن منقلب گذر ناکرده
جان را به سفر اهل بصر ناکرده
هوش مصنوعی: ای کسی که جان تو هنوز از بدن عبور نکرده و به سفر نرفته، تو بینا نیستی.
گوهر نشوی تا سفرِ جان نکنی
گوهر نشود قطره سفر ناکرده
هوش مصنوعی: تا زمانی که جان خود را برای سفر آماده نکنی، به فیض و ارزش واقعی نخواهی رسید. ارزشمندی به راحتی در دسترس نیست و باید تلاش کنی تا به آن برسی.

حاشیه ها

1398/09/20 13:12
Mina

در مصزاع چهارم لغت «جان» جا افتاده است:
گوهر نشوی تا سفر جان نکنی، گوهر جان نشود قطره سفر ناکرده

1401/11/13 14:02
دکتر امین لو

خانم مینا نوشته اند که در مصرع چهارم کلمه 《جان》 جا افتاده است با اضافه کردن جان هم وزن آن مصرع با مصرع های دیگر ناهمگون می شود و هم معنی شعر مختل می گردد. این دوبیتی یک رباعی است و وزن رباعی همیشه در بحر هزج اخرب یعنی 《مفعول مفاعیل مفاعیل فعل》 است با اضافه کردن جان به مصرع چهارم وزن شعر به صورت‌ 《فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن》 یعنی بحر رمل در می آید که با سه مصرع دیگر ناهمگون می گردد در عین حال از وزن رباعی خارج می شود. بنابراین مصرع مزبور همانگونه که در  گنجور است صحیح است . 

یاد آور شوم در مصرع اول کلمه منقلب را با سکون حرف لام و حرف ب را مکسور باید بخوانیم تا وزن مصرع مزبور با دیگر مصرع ها یکسان و در قالب وزن رباعی باشد. چنین تغییراتی در بعضی اشعار اتفاق می افتد و قابل اغماض است