گنجور

حکایت مجنون که خاک می‌بیخت تا لیلی را بیابد

دید مجنون را عزیزی دردناک
کو میان ره گذر می‌بیخت خاک
گفت ای مجنون چه می‌جویی چنین
گفت لیلی را همی‌جویم یقین
گفت لیلی را کجا یابی ز خاک
کی بود در خاک شارع در پاک
گفت من می‌جویمش هر جا که هست
بوک جایی یک دمش آرم به دست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دید مجنون را عزیزی دردناک
کو میان ره گذر می‌بیخت خاک
هوش مصنوعی: مجنون را در حالی دیدند که در میان راه، دردی عمیق به دل دارد و خاک بر سر می‌ریزد.
گفت ای مجنون چه می‌جویی چنین
گفت لیلی را همی‌جویم یقین
هوش مصنوعی: مجنون، به چه چیزی می‌پردازی؟ می‌گوید: من به دنبال لیلی هستم، این را با اطمینان می‌گویم.
گفت لیلی را کجا یابی ز خاک
کی بود در خاک شارع در پاک
هوش مصنوعی: گفتند لیلی را کجا می‌توانی پیدا کنی، از خاک می‌پرسند که آیا او در خاک کوچه‌ای پاک و پاکیزه وجود دارد؟
گفت من می‌جویمش هر جا که هست
بوک جایی یک دمش آرم به دست
هوش مصنوعی: او گفت: من هر کجا که باشد، آن را پیدا می‌کنم، شاید لحظه‌ای بتوانم آن را در دستانم بگیرم.

خوانش ها

حکایت مجنون که خاک می‌بیخت تا لیلی را بیابد به خوانش آزاده

حاشیه ها

1399/04/21 19:07

عجب طبعی دارد عطار
انسان را مبهوت میکند

1402/03/14 09:06
علیرضا اکبری

از دوستان لطفا یه نفر توضیح بده این شعر رو..خصوصا بیت آخر رو

1402/03/14 10:06
رضا از کرمان

علیرضا جان سلام 

   با توجه به عشق مجنون به لیلی که مجازاً عشق زمینی است ولی در کلام ادیبان وعرفا به عنوان عشق آدمی به سرچشمه حقیقت و ذات خداوندی تعبیر شده در اینجا جناب عطار از این موضوع در جهت خدمتگذاری به نوع بشر بهره برداری نموده است منظور کلام خصوصا بیت آخر که فرمودی به این نکته اشاره دارد که آدمی همچون مجنونی است که لیلی خود را در این گذر خاکی گم کرده ودر درون او خار خاری است که همواره به دنبال اصل خود میگردد ودر این گذر خاکی (زندگانی)عشق به مخلوق  روپوشش ونقابی بیش نیست ،وجمیع عشق ومهر ورزی بشر به خلایق به عشق به حضرت حق وخداوند برمی گردد وخدمت به مردم عین عبادت خداونداست وبه هرکه لایق بداند عنایت میفرماید. یکی از تعالیم عرفانی وارزشهای اساسی آن خدمت به هم نوعان است خاک بیختن در گذر خاکی در ذهن بنده این معنا را القا میکند که جستجوی خداونددرعزلت گزینی وبی توجهی از رنج مردمان نیست وسالک طریق وعارف واقعی نمیتواند بدون توجه به این مقوله به سعادت نائل آید  وبقول شمس تبریزی که گفته : افاق عالم همه جمع شدند گرد کعبه ،حلقه کرده وسجود کردند ، اگر کعبه را از میان حلقه برگیری،سجود هریک بر همدگر باشد ودل خود را سجده میکنند. پس شرط اول ،داشتن طلب وصول به حق ودر وهله دوم  به اعتبار امر خلیفه اللهی آدم ،خدمت به مردمان، عین خدمت به خداست و زمینه اتصال به ساحت پاک خدایی است . (وبگذریم که عشق به سایر مخلوقات و کل اکوسیستم که خودش یک بحث دیگه است ،اون هم جدا نیست از این قصه)   

البته به نظر حقیر الله اعلم    شاد باشی امیدوارم مفید واقع گردد.

1403/01/11 10:04
حسن بردستانی

احسنت و درود بر رضا از کرمان