حکایت سجده نکردن ابلیس بر آدم
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت سجده نکردن ابلیس بر آدم به خوانش آزاده
حاشیه ها
در مصراع دوم بیت ما قبل آخر "نه ای" صحیح است.
مصراع دوم بیت بیست و یکم در بعضی نسخ دیگر بدین صورت آمده:
"لعنتت برداشتم من بیادب"
که مشکل وزنی نیز ندارد.
چون بدیدم خلق را لعنت طلب ، باید به صورت « چون بدیدم خلق را رحمت طلب » باشد .
بیت 15 مصراع اول مهل باید بشود مهلتی
گفت یا رب مهلتی ده این بنده را .....
که به گفته اهل تصوف لحظه ای که ابلیس از خداوند مهلتی درخواست می کند ، خدا به او "مهلت" میدهد و "زمان" به وجود میاد ... و این نشان دهنده کوچکی این دنیا است ...
در چهار مصراع اول حضرت عطار لحظه آفرینش رو با جزییات کامل توضیح میده ، میگه که زمانی که خدا انسان را آفرید از آب و خاک و لحظه دمیده شدن از وجود خدا به "انسان" یا "آدم" یا "انسان کامل" بوده و برای اینکه سایر ملایکه از دو چیز خیلی مهم که "جان " و "اثر" هستند باخبر نشوند، فرمان میدهد تا تمامی ملایک بر "آدم" سجده کنند و در همین لحظه خداوند اون پرده حجاب رو کنار بزنه و از روح خودش به انسان بدمد . یعنی در حقیقت کلاه بزاره سر ملایکه .
نکته جالب اینجاست که حضرت عطار این اطلاعات دقیق خلقت رو از کجا می دونسته؟
و اینکه این "جان" و " اثر" چی هستند؟
سلام ادب و احترام
به نظر بنده کلاه سر شخص شما رفته نه ملائکه
در ابیات بعدی :
ابلیس که یکی از عابد ترین بندگان خدا بود میگوید که من مثل بقیه سر به سجده نمیگزارم ، دقت کنید ابلیس میگه نه به خاطر اینکه آدم از من کمتر هست یا چیز های دیگه که به اشتباه فهمیدیم اکثرا بلکه به خاطر اینکه من میخوام اون "سرّ پاک" رو ببینم ، به خدا میگه میخوام وقتی که اون پرده حجاب رو کنار زدی تورو ببینم . در نهایت هم همین کار رو انجام میده و میبیند هر آنچه را که باید ببیند. و خداوند به ابلیس میگه که تو چیزی رو که نباید میدیدی رو دیدی و من باید تو رو بکشم، چرا که اگر الان و این لحظه تو را نکشم تو میری و این "سرّ نهان " رو به همه میگی . پس باید تورا بکشم ...
سلام درود بر شما
لطفاً طوری تشریح نکنید که انگار اون لحظه اونجا بودید
در ادامه ابلیس از خداوند طلب بخشش میکند میخواهد که خداوند به او مهلت دهد و او را نکشد. و خداوند هم به پاس عبادت های زیادش به او "مهلت" میدهد و "زمان" به وجود می آید. اما میگوید نام و اعلام تو را در دنیا کذاب میگذارم تا کسی حرف های تو را باور نکند . و ابلیس خیلی قشنگ با نهایت عشق به خدا میگه که من چیزی دیدم که دیگه برام لعنت و رحمت فرق نداره، چون از سمت توست من با آغوش باز میپذیرمش. برای من الان فقط این مهمه که با من حرف میزنی و من صدای تو رو میشنوم. دیگه برام چیزی مهم نیست ، بزار مردم به من بگن کذاب... اصلا مهم نیست
.
.
و حضرت عطار میگه اگر میخواهی در وادی طلب که یکی از وادی های عرفان و تصوف است وارد شوی این چین باید طالب باشی، مانند ابلیس .
.
حضرت عطار میگه من از وقتی که این موضوع رو درمورد ابلیس فهمیدم دیگه نتونستم به شیطان بد بگم. و در شعر بعدی برای اینکه منظور خودش رو کاملا برسونه داستانی از شبلی در لحظه مرگ میگه که مثل اینکه شبلی اون زمان تازه این موضوع رو در مورد ابلیس فهمیده بوده .
چون بدیدم خلق را لعنت طلب
لعنتت برداشتم من بی ادب
ای بیت با توجه به وزن به نظر اینطوری صحیح بوده یعنی ابلیس لعنت خدا را به جان خریده است (( لعنتت ))
هوالعلیم
نظرات محمد بسیار بامعنا و قابل تامل است!
در میان اهل آسمان موحّدی چون ابلیس نیست ..
"حلّاج"
از عالم غیرت در گذر ای عزیز. آن عاشق دیوانه که تو او را ابلیس خوانی در دنیا، خود ندانی که در عالم الهی او را بچه نام خوانند؛ اگر نام او بدانی، او را بدان نام خواندن خود را کافر دانی. دریغا چه میشنوی؟ این دیوانه خدا را دوست داشت؛ محکّ محبّت دانی که چه آمد؟ یکی بلا و قهر، و دیگر ملامت و مذلّت. گفتند: اگر دعوی عشق ما میکنی، نشانی باید. محکّ بلا و قهر و ملامت و مذلّت، بر وی عرض کردند؛ قبول کرد، در ساعت؛ این دو محکّ گواهی دادند که نشان عشق صدقست. هرگز ندانی که چه میگویم! در عشق جفا بباید، و وفا بباید تا عاشق پخته ی قهر و لطف معشوق شود؛ و اگر نه، خام باشد و از وی چیزی نیاید. اگر دشنام دوست، به از آفرینِ دیگران ندانی، هنوز از راه عشق بی خبری ...
"عین القضاه همدانی"
بسیار زیبا بود
آقای محمد اونجایی که گفتین ابلیس بر آدم سجده نکرد نه به خاطر اونکه
از ما برتره و ما اشتباه فهمیدیم بهتره یه نگاهی به آیه 12 سوره اعراف بندازین
شیطان دقیقا گفته چون من از آدم برترم به اون سجده نمیکنم در حقیقت آفرینش
آدم توی دو مرحله بوده مرحله اول که جسمش آفریده میشه و مرحله دوم که روح
در اون دمیده میشه ابلیس سجده نکرد چون خودش رو با مرحله اول افرینش انسان
مقایسه کرد در حقیقت فرشته ها به روح آدم سجده کردند ( قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ
إِذْأَمَرْتُکَ) خدا فرمود : چون تو را به سجده فرمان دادم چه چیز تو را مانع شد که
سجده نکردی؟؟؟(قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ) گفت: من از او
بهترم مرا از آتش پدید آورده ای و او را از گل ( سوره اعراف آیه12)
سلام جناب حمید . شاید ادامه حرف های ابلیس در سوره اعراف آورده نشده . برای مثال :
گفت: من از او بهترم مرا از آتش پدید آورده ای و او را از گل "میخواستم رمز و راز این آفرینش را بدانم"
وقتی که خلقت انسان تمام شد و خداوند خواست روح را از طریق دهان به انسان بدمد از تمام فرشتگان خواست تا سجده کنند تا بدین ترتیب نحوه دمیدن روح را در انسان نبینند . اما بعد متوجه شد شیطان ( ابلیس) آن لحظه را دیده و بدین ترتیب او را لعنت کرد و به جهنم فرستاد.
سلام ادب و احترام
سیاست خداوند متعال بوده ، اگر میخواست ابلیس نبیند کاری میکرد که نبیند
بعد از آن ابلیس گفت آن گنج پاک
چون مرا روشن شد، از لعنت چه باک
سلام اقا محمد نظرتون در مورد برنامه روی استارت و تفسیر آقای حسینی چیه؟؟
سلام
مولوی در دفتر دوم مثنوی در خواب بودن معاویه و بیدار کردن وی برای نماز توسط شیطان را بسیار زیبا و دلنشین توضیح داده.
عشقبازی ابلیس با حضرت حق تعالی
عرفای بنام ما به ابلیس از دریچه ای متفاوت می نگریستند.
با سلام
کلمه «ندید» در مصرع دوم بیت چهارم را «بدید» هم می توان قرائت کرد.
می گوید وقتی خداوند می خواست در تن آدم که از آب و خاک، یعنی از گل درست شده بود، روح بدمد، و این از اسرار بود و نباید کسی از آن آگاه می شد، دستور داد تا خیل ملائک سجده کنند تا سر هایشان پایین باشد و پی به اسرار نبرند، همه سر بر خاک گذاشتند اما یکی که سجده نکرد، این سرّٕ پاک را «بدید».
در بیت هشتم باز اشاره می کند که چون ابلیس سر بر سجده ننهاده بود، سِر را بدید
چون نبود ابلیس را سَر بر زمین
سِر بدید او زانکه بود او در کمین
بنام خدا
سلام ادب و احترام ، سِر بدید او زانکه بود او در کمین
این هم اگر واقعیت داشته باشد سیاست خداوند ذالجلال است چون پاک و مزه است پروردگار ملائکه و روح
بنام خدا
میگویند ارتش چرا ندارد و همه ما این را میدانیم، می توان از این زاویه به قضیه نگاه کرد که خداوند بی همتا گفته همه سجده کنند تا ذاکرین و ارتشیان خود را بیازماید.