گنجور

حکایت خواجه‌ای که از غلامش خواست او را برای نماز بیدار کند

خواجه زنگی را غلامی چست بود
دست پاک از کار دنیا شست بود
جملهٔ شب آن غلام پاک باز
تا به وقت صبح می‌کردی نماز
خواجه گفتش ای غلام کارکن
شب چو برخیزی مرا بیدار کن
تا وضو سازم کنم با تو نماز
آن غلام او را جوابی داد باز
گفت آن زن را که درد زه بخاست
گر کسش بیدارگر نبود رواست
گر ترا دردیستی بیداریی
روز و شب در کار نه بی‌کاریی
چون کسی باید که بیدارت کند
دیگری باید که او کارت کند
هر که را این حسرت و این درد نیست
خاک بر فرقش که این کس مرد نیست
هر که را این درد دل در هم سرشت
محو شد هم دوزخ او را هم بهشت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواجه زنگی را غلامی چست بود
دست پاک از کار دنیا شست بود
هوش مصنوعی: یک خدمتکار چابک و زبده در خدمت خواجه زنگی بود که از آلودگی‌های دنیوی دوری کرده و پاکدامن بود.
جملهٔ شب آن غلام پاک باز
تا به وقت صبح می‌کردی نماز
هوش مصنوعی: تمام شب آن جوان پاکدامن عبادت می‌کرد تا به صبح رسید.
خواجه گفتش ای غلام کارکن
شب چو برخیزی مرا بیدار کن
هوش مصنوعی: خواجه به غلامش گفت: ای خدمت‌گزار، وقتی شب به پایان رسید و بیدار شدی، مرا نیز بیدار کن.
تا وضو سازم کنم با تو نماز
آن غلام او را جوابی داد باز
هوش مصنوعی: غلام از عشق تو می‌خواهد که وضو بگیرد و به نماز بایستد، اما کسی به او جواب می‌دهد.
گفت آن زن را که درد زه بخاست
گر کسش بیدارگر نبود رواست
هوش مصنوعی: آن زن گفت: اگر کسی برای کمک و تسکین درد من حضور ندارد، پس طبیعی است که من به دنبال راه چاره‌ای باشم.
گر ترا دردیستی بیداریی
روز و شب در کار نه بی‌کاریی
هوش مصنوعی: اگر درد و دغدغه‌ای داری، روز و شب مشغول به کار هستی و بی‌کار نیستی.
چون کسی باید که بیدارت کند
دیگری باید که او کارت کند
هوش مصنوعی: گاهی اوقات باید کسی باشد که تو را به حرکت وادار کند و دیگری نیز باید به تو کمک کند تا بتوانی کارهایت را پیش ببری.
هر که را این حسرت و این درد نیست
خاک بر فرقش که این کس مرد نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که این حسرت و درد در دلش وجود ندارد، انگار که او زنده نیست و باید او را خاک بدانیم.
هر که را این درد دل در هم سرشت
محو شد هم دوزخ او را هم بهشت
هوش مصنوعی: هر کسی که این درد در دلش ریشه داشته باشد، نه تنها به جهنم نمی‌رسد بلکه به بهشت نیز نمی‌رسد.

خوانش ها

حکایت خواجه‌ای که از غلامش خواست او را برای نماز بیدار کند به خوانش آزاده

حاشیه ها

1403/11/27 21:01
محمد مهدی فتح اللهی

احسنت.شیخ عطار خیلی تمیز و روشن ، مسئله طلب را شرح دادند.