حکایت مستی که مست دیگر را بر مستی ملامت میکرد
بود مستی سخت لایعقل، خراب
آب کارش برده کلی کار آب
درد وصاف از بس که در هم خورده بود
از خرابی پا و سر گم کرده بود
هوشیاری را گرفت از وی ملال
پس نشاند آن مست را اندر جوال
برگرفتش تا برد با جای خویش
آمدش مستی دگر در راه پیش
مست دیگر هر زمان با هر کسی
میشد و می کرد بد مستی بسی
مست اول، آنک بود اندر جوال
چون بدید آن مست را بس تیره حال
گفت ای مدبر دو کم بایست خورد
تا چو من میرفتی و آزاد و فرد
آن او میدید، آن خویش نه
هست حال ما همه زین بیش نه
عیب بین زانی که تو عاشق نه
لاجرم این شیوه را لایق نه
گر ز عشق اندک اثر میدیدیی
عیبها جمله هنر میدیدیی
حکایت عزیزی که از داشتن خداوند شادی میکرد: آن عزیزی گفت شد هفتاد سالحکایت عاشقی که عیب چشم یار را پس از نقصان عشق دید: بود مردی شیردل خصم افکنی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود مستی سخت لایعقل، خراب
آب کارش برده کلی کار آب
هوش مصنوعی: مستی باعث شده که او عقل خود را از دست بدهد و به همین خاطر دچار مشکلات زیادی شده است. وضعیت او به گونهای است که تمام کارهایش به هم ریخته و به مشکلات عمیقی دچار شده است.
درد وصاف از بس که در هم خورده بود
از خرابی پا و سر گم کرده بود
هوش مصنوعی: درد وصاف به حدی شدت یافته بود که به خاطر آسیبهای ایجاد شده در پا و سرش گیج و سردرگم شده بود.
هوشیاری را گرفت از وی ملال
پس نشاند آن مست را اندر جوال
هوش مصنوعی: با دلخوری و بیحالی، او را از حالت هوشیاری خارج کرد و آن شخص مست را در کیسهای قرار داد.
برگرفتش تا برد با جای خویش
آمدش مستی دگر در راه پیش
هوش مصنوعی: او را به بالای خود برد و به مکان خودش برد، و در میانه راه، مستی و حال و هوای تازهای به او دست داد.
مست دیگر هر زمان با هر کسی
میشد و می کرد بد مستی بسی
هوش مصنوعی: هر بار که مست میشد، با هر کسی میرفت و رفتارهای ناپسندی میکرد.
مست اول، آنک بود اندر جوال
چون بدید آن مست را بس تیره حال
هوش مصنوعی: مستی که در آغاز باده نوشی بود، هنگامی که او را در کیسهای مشاهده کرد، متوجه وضعیت غمانگیز و تیرهی او شد.
گفت ای مدبر دو کم بایست خورد
تا چو من میرفتی و آزاد و فرد
هوش مصنوعی: گفت: ای انسان خردمند، باید کمتر از دو چیز استفاده کنی تا مانند من به راحتی و آزادی زندگی کنی.
آن او میدید، آن خویش نه
هست حال ما همه زین بیش نه
هوش مصنوعی: او آنچه را میبیند، خود را نمیشناسد و حال و وضعیت ما بیشتر از این چیزهاست.
عیب بین زانی که تو عاشق نه
لاجرم این شیوه را لایق نه
هوش مصنوعی: ناراحتی و عیبجویی از کسی که عاشق است، درست نیست. زیرا تو خود را در این وضعیت نمیبینی و بنابراین این رفتار شایستهات نیست.
گر ز عشق اندک اثر میدیدیی
عیبها جمله هنر میدیدیی
هوش مصنوعی: اگر کمی از عشق را میدیدی، تمام عیبها را به عنوان هنر و زیبایی میشناختی.
خوانش ها
حکایت مستی که مست دیگر را بر مستی ملامت میکرد به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1391/12/23 05:02
امیر م
در بیت دوم کتابت صحیح "درد و صاف" است.
ردیف در بیت نهم "نه ای" صحیح است.
1398/01/02 13:04
گلی
نسخه ای که من دارم در بیت هفتم نوشته:
گفت دو پیمانه کمتر ای عمو
تا روی آزاده چون من کو به کو