گنجور

حکایت مرد توبه شکن

کرده بود آن مرد بسیاری گناه
توبه کرد از شرم، بازآمد به راه
بار دیگر نفس چون قوت گرفت
توبه بشکست و پی شهوت گرفت
مدتی دیگر ز راه افتاده بود
در همه نوعی گناه افتاده بود
بعد از آن دردی درآمد در دلش
وز خجالت کار شد بس مشکلش
چون به جز بی حاصلی بهره نداشت
خواست تا توبه کند زهره نداشت
روز و شب چون قلیه وی بر تابه‌ای
دل پر آتش داشت در خونابه‌ای
گر غباری در رهش پیوست بود
ز آب چشم او همه بنشست بود
در سحرگه هاتفیش آواز داد
سازگارش کرد، کارش ساز داد
گفت می‌گوید خداوند جهان
چون در اول توبه کردی ای فلان
عفو کردم، توبه بپذیرفتمت
می‌توانستم ولی نگرفتمت
بار دیگر چون شکستی توبه پاک
دادمت مهل و نگشتم خشم‌ناک
ور چنانست این زمان ای بی‌خبر
آرزوی تو که بازآیی دگر
بازآی آخر که در بگشاده‌ایم
تو غرامت کرده باز ایستاده‌ایم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کرده بود آن مرد بسیاری گناه
توبه کرد از شرم، بازآمد به راه
هوش مصنوعی: آن مرد بسیاری گناه کرده بود، اما از روی شرم توبه کرد و دوباره به راه راست بازگشت.
بار دیگر نفس چون قوت گرفت
توبه بشکست و پی شهوت گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که دوباره نفس قوی شد، توبه‌ام را شکست و به دنبال خواسته‌های شهوانی رفت.
مدتی دیگر ز راه افتاده بود
در همه نوعی گناه افتاده بود
هوش مصنوعی: مدتی سپری شد که او از مسیر خود منحرف شد و در انواع گناهان گرفتار شد.
بعد از آن دردی درآمد در دلش
وز خجالت کار شد بس مشکلش
هوش مصنوعی: پس از آن، دردی در دلش ایجاد شد و به خاطر خجالت، کارش به شدت دشوار شد.
چون به جز بی حاصلی بهره نداشت
خواست تا توبه کند زهره نداشت
هوش مصنوعی: او به این نتیجه رسید که زندگی‌اش هیچ فایده‌ای ندارد و تصمیم گرفت که از کارهایش پشیمان شود، اما نمی‌توانست جرأت و جرات لازم را برای این توبه کردن پیدا کند.
روز و شب چون قلیه وی بر تابه‌ای
دل پر آتش داشت در خونابه‌ای
هوش مصنوعی: روز و شب مانند خوراکی در تابه‌ای، دلش پر از آتش بود و در حال غلیان در مایعی غلیظ و قرمز رنگ قرار داشت.
گر غباری در رهش پیوست بود
ز آب چشم او همه بنشست بود
هوش مصنوعی: اگر گرد و غباری در مسیر او نشسته بود، همه آن به واسطه‌ی اشک‌های او برطرف شد.
در سحرگه هاتفیش آواز داد
سازگارش کرد، کارش ساز داد
هوش مصنوعی: در صبحگاهی، کسی به او ندا داد و او را به آرامش رساند و به انجام کارش کمک کرد.
گفت می‌گوید خداوند جهان
چون در اول توبه کردی ای فلان
هوش مصنوعی: خداوند جهان می‌فرماید که وقتی در آغاز توبه کردی، ای فلان، این کار را به تو می‌بخشم.
عفو کردم، توبه بپذیرفتمت
می‌توانستم ولی نگرفتمت
هوش مصنوعی: من اهانت تو را بخشیدم و از تو خواستم که توبه کنی. می‌توانستم به خاطر خطای تو سخت‌گیر باشم و تو را مجازات کنم، اما این کار را نکردم و تو را پذیرفتم.
بار دیگر چون شکستی توبه پاک
دادمت مهل و نگشتم خشم‌ناک
هوش مصنوعی: بار دیگر وقتی که توبه‌ام را شکستم، تو به من فرصتی دادی و از خشم دوری کردی.
ور چنانست این زمان ای بی‌خبر
آرزوی تو که بازآیی دگر
هوش مصنوعی: اگر این گونه است که تو اکنون بی‌خبر از آرزوی بازگشتت هستی، پس چگونه می‌توانم امیدوار باشم که دوباره برگردی؟
بازآی آخر که در بگشاده‌ایم
تو غرامت کرده باز ایستاده‌ایم
هوش مصنوعی: برگرد و برگردیم که در اینجا برای تو آماده‌ایم و در انتظار تو ایستاده‌ایم.

خوانش ها

حکایت مرد توبه شکن به خوانش آزاده

حاشیه ها

1391/08/28 07:10
امیر

در مصراع آخر "استاده ایم" صحیح است.

1394/12/20 08:02
صفری

توبه قدری دارد و قدر آن هزینه ایست که برای آن حاضر به پرداخت باشیم.قطعاً توبه کار اگر بر توبه خود یقین حاصل کند حاضر به پرداخت آن نیز خواهد بود در غیر این صورت توبه کار به یقین نرسیده و ...

1395/11/07 04:02
یوسف

اشعار عطار با اینکه ساده هستند ولی بعضی از ابیات وش رو متوجه نمیشم
ایا کتابی در باره شرح ابیات عطار نوشته شده است ؟

1395/11/07 07:02
...

یوسف عزیز
کتاب هایی از عطار که دکتر شفیعی تصحیح کردن تعلیقات هم دارن. تعلیقات نسبتا خوبی هم دارن. منطق الطیر هم جزء این کتابهاست به علاوه سه چهار منظومه دیگه. مقدمه های این کتابها هم بسیار مفید هستن. ایشون کتابی هم دارن به اسم زبور پارسی که نگاهی به دیوان عطار داشتن.
اگه دنبال مطالعات بیشتر در مورد عطار هستین هم صدای بال سیمرغ از مرحوم زرین کوب و دریای جان از هلموت ریتر توصیه میشه.