اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رابعه در راه کعبه هفت سال
گشت بر پهلو زهی تاج الرجال
هوش مصنوعی: رابعه برای رسیدن به کعبه، هفت سال سفر کرد و در این مسیر، به درستی و بزرگی شناخته شد.
چون به نزدیک حرم آمد به کام
گفت آخر یافتم حجی تمام
هوش مصنوعی: زمانی که به نزدیکی حرم رسید، با خود گفت که سرانجام به آرزوی کامل خود دست یافتهام.
قصد کعبه کرد روز حج گزار
شد همی عذر زنانش آشکار
هوش مصنوعی: در روز حج، مردی که به سوی کعبه میرفت، متوجه شد که عذر و بهانههایی که زنان او میآورند، به وضوح نمایان شده است.
بازگشت از راه و گفت ای ذوالجلال
راه پیمودم به پهلو هفت سال
هوش مصنوعی: من از مسیری که رفته بودم بازگشتم و به ذوالجلال گفتم: هفت سال در این راه سفر کردهام.
چون بدیدم روز بازاری چنین
او فکندی در رهم خاری چنین
هوش مصنوعی: وقتی دیدم که در روز بازار اینگونه مانع بر سر راهم قرار داد.
یا مرا در خانهٔ من ده قرار
یا نه اندر خانهٔ خویشم گذار
هوش مصنوعی: یا مرا در خانهام آرامش بده، یا در خانهات نگذار که بیسر و سامان بمانم.
تا نباشد عاشقی چون رابعه
کی شناسد قدر صاحب واقعه
هوش مصنوعی: تا زمانی که عاشقی مانند رابعه نباشد، کسی ارزش و عظمت صاحب واقعه را نخواهد شناخت.
تا تو میگردی درین بحر فضول
موج برمیخیزد از رد و قبول
هوش مصنوعی: در حالی که تو در این دنیای پُرگفتگو و بحث مشغول هستی، حواشی و گفتگوهای بیفایده نیز به وجود میآید و شدت میگیرد.
گه ز پیش کعبه بازت میدهند
گه درون دیر رازت میدهند
هوش مصنوعی: گاهی از مقابل کعبه تو را رانده و دور میکنند و گاهی در دل دیر (مکانهای غیرمذهبی) به تو اسرار و رازهای درونیات را میگویند.
گر ازین گرداب سر بیرون کنی
هر نفس جمعیتی افزون کنی
هوش مصنوعی: اگر از این مشکلات و سختیها عبور کنی، هر لحظه بر تعداد افرادی که به تو میپیوندند افزوده خواهد شد.
ور درین گرداب مانی مبتلا
سر بسی گردد ترا چون آسیا
هوش مصنوعی: اگر در این گرداب گرفتار شوی، سر تو مانند آسیا به دور خود میچرخد.
بوی جمعیت نیابی یک نفس
میبشولد وقت تو از یک مگس
هوش مصنوعی: وقتی که جمعیت و شلوغی را احساس نکنی، لحظهای از زندگیات به هدر میرود، مثل زمانی که یک مگس در اطرافت وجود دارد.
حاشیه ها
میشود گفت همزمان که این مکالمه در جریان بوده، به استناد تذکرهالاولیا کعبه خود به پیشواز رابعه رفته بوده...
« نقل است که ابراهیم ادهم رضی الله عنه چهار ده سال تمام سلوک کرد تا به کعبه شد . از آنکه در هر مصلا جایی دو رکعت می گزارد تا آخر بدانجا رسید ، خانه ندید . گفت :آه ! چه حادثه است ، مگر چشم مرا خللی رسیده است ؟ هاتفی آواز داد : چشم تو را هیچ خلل نیست ، اما کعبه به استقبال ضعیفه ای شده است که روی بدینجا دارد . ابراهیم را غیرت بشورید . گفت :آیا این کیست ؟ بدوید . رابعه را دید که می آمد و کعبه با جای خویش شد . چون ابراهیم آن بدید گفت :ای رابعه ! این چه شور است که در جهان افگنده ای ؟ گفت :شور من در جهان نیفگنده ام . تو شور در جهان افکنده ای که چهار ده سال درنگ کرده ای تا به خانه رسیده ای ...»
گفت :آری ! چهارده سال در نماز بادیه قطع کرده ام . گفت :تو در نماز قطع کرده ای و من در نیاز .