حکایت خواجهای که بایزید و ترمذی را در خواب دید
خواجهای کز تخمهٔ اکاف بود
قطب عالم بود و پاک اوصاف بود
گفت شب در خواب دیدم ناگهی
بایزید و ترمدی را در رهی
هر دو دادندم به سبقت سروری
پیش ایشان هر دو، کردم رهبری
بعد از آن تعبیر آن کردم تمام
کز چه کردند آن دو شیخم احترام
بود تعبیر این که در وقت سحر
بیخودم آهی برآمد از جگر
آه من میرفت تا راهم گشاد
حلقه میزد تا که درگاهم گشاد
چون پدید آمد مرا آن فتح باب
بی زفان کردند سوی من خطاب
کان همه پیران و آن چندان مرید
خواستند از ما برون از بایزید
بایزید از جمله مرد مرد خاست
زانک ما را خواست هیچ از ما نخواست
گفت چون بشنودم آن شب این خطاب
گفتم این و آن مرا نبود صواب
من ز تو چون خواهم و درد تو نه
یا ترا چون خواهم و مرد تو نه
آنچ فرمایی مرا آنست خواست
کار من بر وفق فرمانست راست
نه کژی نه راستی باشد مرا
من کیم تا خواستی باشد مرا
آنچ فرمایی مرا آن بس بود
بندهای را رفتن به فرمان بس بود
این سخن آن هر دو شیخ محترم
سبقتم دادند برخود لاجرم
بنده چون پیوسته بر فرمان رود
با خداوندش سخن در جان رود
بنده نبود آنک از روی گزاف
میزند از بندگی پیوسته لاف
بنده وقت امتحان آید پدید
امتحان کن تا نشان آید پدید
حکایت خسروی که به استقبالش شهر را آراسته بودند و او فقط به آرایش زندانیان توجه کرد: خسروی میشد به شهر خویش بازگفتار شیخ خرقان در دم آخر: دردم آخر که جان آمد به لب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواجهای کز تخمهٔ اکاف بود
قطب عالم بود و پاک اوصاف بود
هوش مصنوعی: مردی بزرگ و محترم از خانوادهای شریف و نیکو و با ویژگیهای عالی و بدون عیب و نقص وجود دارد که در جهانی با فضایل و خصوصیات خوب زندگی میکند.
گفت شب در خواب دیدم ناگهی
بایزید و ترمدی را در رهی
هوش مصنوعی: در خواب شبانه، ناگهان بایزید و ترمذی را در مسیری مشاهده کردم.
هر دو دادندم به سبقت سروری
پیش ایشان هر دو، کردم رهبری
هوش مصنوعی: هر دو پیش من پیشی گرفتند و به من مقام رهبری و سروری دادند.
بعد از آن تعبیر آن کردم تمام
کز چه کردند آن دو شیخم احترام
هوش مصنوعی: پس از آن، به این نتیجه رسیدم که چه چیزی موجب احترام آن دو بزرگوار شده است.
بود تعبیر این که در وقت سحر
بیخودم آهی برآمد از جگر
هوش مصنوعی: پیش از صبح، حالم چنان بود که بدون کنترل، آهی عمیق از دل برآمد.
آه من میرفت تا راهم گشاد
حلقه میزد تا که درگاهم گشاد
هوش مصنوعی: ناله و افسوس من به جایی رسیده بود که راه من باز شد و به من نوید ورود به دنیای جدیدی را داد.
چون پدید آمد مرا آن فتح باب
بی زفان کردند سوی من خطاب
هوش مصنوعی: وقتی آن پیروزی بزرگ برایم نمایان شد، بدون سخن گفتن، به من توجه کردند و با من صحبت کردند.
کان همه پیران و آن چندان مرید
خواستند از ما برون از بایزید
هوش مصنوعی: تمامی پیران و آن تعداد مریدان، خواستند که ما را از بایزید دور کنند.
بایزید از جمله مرد مرد خاست
زانک ما را خواست هیچ از ما نخواست
هوش مصنوعی: بایزید از جمله مردان بزرگ و نامی است که به خاطر بلندمرتبه بودنش به دنیا آمد. او فقط به ما توجه نکرد و هیچ چیزی از ما طلب نکرد.
گفت چون بشنودم آن شب این خطاب
گفتم این و آن مرا نبود صواب
هوش مصنوعی: زمانی که آن شب این سخن را شنیدم، با خود گفتم که نباید این حرف را بزنم و فکر کردم که بهتر است چیزی نگوییم.
من ز تو چون خواهم و درد تو نه
یا ترا چون خواهم و مرد تو نه
هوش مصنوعی: من از تو چه بخواهم وقتی که تو درد مرا احساس نمیکنی، یا تو از من چه بخواهی وقتی که من دیگر زنده نیستم؟
آنچ فرمایی مرا آنست خواست
کار من بر وفق فرمانست راست
هوش مصنوعی: هر آنچه که تو به من دستور بدهی، همان چیزی است که من خواهان آنم و کارم بر اساس دستورات تو پیش میرود.
نه کژی نه راستی باشد مرا
من کیم تا خواستی باشد مرا
هوش مصنوعی: من نه به راستایی معتقدم و نه به کژی؛ من کیستم که خواستههای دیگران بر من تأثیر بگذارد.
آنچ فرمایی مرا آن بس بود
بندهای را رفتن به فرمان بس بود
هوش مصنوعی: هرچه تو بگویی برای من کافی است، برای یک بنده همین که به دستورات تو عمل کند کافیست.
این سخن آن هر دو شیخ محترم
سبقتم دادند برخود لاجرم
هوش مصنوعی: این صحبت را هر دو عالم بزرگ به من آموزش دادند، بنابراین من خودم را ملزم به عمل به آن میدانم.
بنده چون پیوسته بر فرمان رود
با خداوندش سخن در جان رود
هوش مصنوعی: انسانی که همواره از دستورات پیروی کند، ارتباط نزدیکی با معشوق خود دارد و به عمق جانش میرود.
بنده نبود آنک از روی گزاف
میزند از بندگی پیوسته لاف
هوش مصنوعی: خدمتگزاری که فقط به طور تصادفی و بدون دلیل از خود بزرگنمایی میکند، در واقع همواره در حال فخر فروشی دربارهٔ بندگیاش است.
بنده وقت امتحان آید پدید
امتحان کن تا نشان آید پدید
هوش مصنوعی: زمانی که آزمون سختی پیش میآید، خود را نشان میدهد. بنابراین آزمون بده تا ویژگیها و تواناییهای حقیقیات آشکار شود.
خوانش ها
حکایت خواجهای که بایزید و ترمذی را در خواب دید به خوانش آزاده
حاشیه ها
1391/10/22 07:12
امیر م
در مصراع دوم بیت دوم "ترمذی" صحیح است.
1391/10/22 07:12
امیر م
مصراع دوم بیت چهاردهم در شکل فعلی مشکل وزنی دارد. به نظر، "بنده" صحیح تر از "بنده ای" می آید.