گفتار جنید دربارهٔ خوشدلی
سایلی بنشست در پیش جنید
گفت ای صید خدا، بی هیچ قید
خوش دلی مرد کی حاصل بود
گفت آن ساعت که او در دل بود
تا که ندهد دست وصل پادشاه
پای مرد تست ناکامی راه
ذره را سرگشتگی بینم صواب
زانک او را نیست تاب آفتاب
ذره گر صد بار غرق خون شود
کی از آن سرگشتگی بیرون شود
ذره تا ذره بود ذره بود
هرک گوید نیست، او غره بود
گر بگردانند او را آن نه اوست
ذره است و چشمهٔ رخشان نه اوست
هرک او از ذره برخیزد نخست
اصل او هم ذرهای باشد درست
گر به کل گم گشت در خورشید او
هم بود یک ذره تا جاوید او
ذره گر بس نیک و گر بس بد بود
گرچه عمری تگ زند در خود بود
میروی ای ذره چون مستی خراب
تا تو در گشتی شوی با آفتاب
صبر دارم، ای چو ذره بیقرار
تا تو عجز خودببینی آشکار
حکایت پیرزنی که از شیخ مهنه دعای خوشدلی خواست: گفت شیخ مهنه را آن پیرزنحکایت خفاشی که به طلب خورشید پرواز میکرد: یک شبی خفاش گفت از هیچ باب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سایلی بنشست در پیش جنید
گفت ای صید خدا، بی هیچ قید
هوش مصنوعی: در اینجا فردی در پیش کسی به نام جنید نشسته و به او میگوید: ای کسی که شکار خدا هستی، بدون هیچ محدودیتی.
خوش دلی مرد کی حاصل بود
گفت آن ساعت که او در دل بود
هوش مصنوعی: خوشحالی و دلخوشی مرد به دست نمیآید مگر زمانی که او در دل خود احساس خوبی داشته باشد.
تا که ندهد دست وصل پادشاه
پای مرد تست ناکامی راه
هوش مصنوعی: تا زمانی که دسترسی به شاه و محبوب خود را نداشته باشی، در مسیر زندگی با شکست مواجه خواهی شد.
ذره را سرگشتگی بینم صواب
زانک او را نیست تاب آفتاب
هوش مصنوعی: من در ذرهای کوچک سردرگمی میبینم، چرا که او تحمل تابش آفتاب را ندارد.
ذره گر صد بار غرق خون شود
کی از آن سرگشتگی بیرون شود
هوش مصنوعی: اگر ذرّهای هزار بار در خون غرق شود، باز هم از آن حالت سرگشتگی و سردرگمی رهایی نمییابد.
ذره تا ذره بود ذره بود
هرک گوید نیست، او غره بود
هوش مصنوعی: هر کسی که بگوید ذرهای وجود ندارد، در واقع به خود فریبی گرفتار شده است، زیرا حقیقت این است که هر ذرهای وجود دارد و این وجود، واقعیت را میسازد.
گر بگردانند او را آن نه اوست
ذره است و چشمهٔ رخشان نه اوست
هوش مصنوعی: اگر او را بچرخانند، او همانند ذرهای است و چشمهای درخشان نیست.
هرک او از ذره برخیزد نخست
اصل او هم ذرهای باشد درست
هوش مصنوعی: هرکسی که از یک ذره شروع کند، ریشهی او نیز همان ذره است.
گر به کل گم گشت در خورشید او
هم بود یک ذره تا جاوید او
هوش مصنوعی: اگر همه چیز در نور خورشید ناپدید شود، حتی یک ذره از آن وجود نیز تا همیشه باقی خواهد ماند.
ذره گر بس نیک و گر بس بد بود
گرچه عمری تگ زند در خود بود
هوش مصنوعی: اگر ذرهای خوب یا بد باشد، حتی اگر مدت طولانی در خود بماند، باز هم تأثیری در حقیقت آن ندارد.
میروی ای ذره چون مستی خراب
تا تو در گشتی شوی با آفتاب
هوش مصنوعی: ای ذره، تو مانند یک فرد مست در حال حرکت هستی؛ وقتی که به آفتاب نزدیک میشوی، به حالت عالی و زیبایی تبدیل میگردی.
صبر دارم، ای چو ذره بیقرار
تا تو عجز خودببینی آشکار
هوش مصنوعی: صبری دارم، ای کسی که مانند ذرهای بیقرار هستی، تا زمانی که تو ضعف و ناتوانی خود را به وضوح ببینی.