گنجور

سوگواری پسری که در مرگ پدر

پیش تابوت پدر می‌شد پسر
اشک می‌بارید و می‌گفت ای پدر
این چنین روزی که جانم کرد ریش
هرگزم نامد به عمر خویش پیش
صوفیی گفت آنک او بودت پدر
هرگزش این روز هم نامد به سر
نیست کاری کان پسر را اوفتاد
کار بس مشکل پدر را اوفتاد
ای به دنیا بی سر و پای آمده
خاک بر سر باد پیمای آمده
گر به صدر مملکت خواهی نشست
هم نخواهی رفت جز بادی بدست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش تابوت پدر می‌شد پسر
اشک می‌بارید و می‌گفت ای پدر
هوش مصنوعی: پسر در مقابل تابوت پدرش ایستاده بود، اشک‌هایش سرازیر شده و با دل‌شکستگی می‌گفت: ای پدر.
این چنین روزی که جانم کرد ریش
هرگزم نامد به عمر خویش پیش
هوش مصنوعی: در این روزی که جانم را به شدت آزار داد و ناراحت کرد، هیچ‌گاه در طول عمرم چنین حسی را تجربه نکرده‌ام.
صوفیی گفت آنک او بودت پدر
هرگزش این روز هم نامد به سر
هوش مصنوعی: صوفی گفت: همان کسی که تو هستی، پدر واقعی توست و هرگز این روز به پایان نرسیده است.
نیست کاری کان پسر را اوفتاد
کار بس مشکل پدر را اوفتاد
هوش مصنوعی: هیچ کار دشواری وجود ندارد که به پسر واگذار نشده باشد، بلکه کارهای سخت بر دوش پدر افتاده است.
ای به دنیا بی سر و پای آمده
خاک بر سر باد پیمای آمده
هوش مصنوعی: ای کسی که بدون هدف و مقصود به این دنیا آمده‌ای، افسوس که مانند خاکی که در دست باد می‌رقصد، بی‌ثبات و ناپایدار هستی.
گر به صدر مملکت خواهی نشست
هم نخواهی رفت جز بادی بدست
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در جایگاه بالا و مهمی قرار بگیری، باید بدانید که برای رسیدن به آن، تنها با باد و خوش‌شانسی به آنجا نمی‌رسی و ممکن است نیاز به تلاش و درک درست از شرایط داشته باشی.

خوانش ها

سوگواری پسری که در مرگ پدر به خوانش آزاده