گنجور

حکایت نومریدی که زر از شیخ خود پنهان می‌داشت

نو مریدی داشت اندک مایه زر
کرد زر پنهان ز شیخ خود مگر
شیخ می‌دانست، چیزی می‌نگفت
همچنان می‌داشت او زر در نهفت
آن مرید راه و پیر راهبر
هر دو می‌رفتند با هم در سفر
وادییشان پیش آمد بس سیاه
واشکارا شد در آن وادی دو راه
مرد می‌پرسید زانکش بود زر
مرد را رسوا کند بس زود زر
شیخ راگفتا چو شد پیدا دو راه
در کدامین ره رویم این جایگاه
گفت معلومت بیفکن کان خطاست
پس به هر راهی که خواهی شد رواست
گر کسی را جفت گیرد سیم او
دیو بگریزد به تگ از بیم او
در حساب یک جو از زر حرام
موی بشکافد به طراری مدام
باز در دین چون خر لنگ آید او
دست زیر سنگ بی‌سنگ آید او
چون به طراری رسد، سلطان بود
چون بدین داری رسد، حیران بود
هرک را زر راه زد، گم ره بماند
پای بسته در درون چه بماند
یوسفی، پرهیز کن زین چاه ژرف
دم مزن کین چاه دم دارد شگرف

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نو مریدی داشت اندک مایه زر
کرد زر پنهان ز شیخ خود مگر
هوش مصنوعی: مرید جدیدی با مقدار کمی طلا به سراغ شیخ خود رفت و تصمیم گرفت که طلا را پنهانی از او بدهد.
شیخ می‌دانست، چیزی می‌نگفت
همچنان می‌داشت او زر در نهفت
هوش مصنوعی: شیخ از دانستگی خود آگاه بود، ولی هیچ چیزی نمی‌گفت و همچنان مال و ثروت خود را در پنهان نگه می‌داشت.
آن مرید راه و پیر راهبر
هر دو می‌رفتند با هم در سفر
هوش مصنوعی: شاگرد و استاد هر دو به همراه یکدیگر در سفر بودند.
وادییشان پیش آمد بس سیاه
واشکارا شد در آن وادی دو راه
هوش مصنوعی: ایشان به دلیلی در منطقه‌ای تاریک و دشوار گرفتار شدند، و در آن مکان دو مسیر مشخص به چشم می‌خورد.
مرد می‌پرسید زانکش بود زر
مرد را رسوا کند بس زود زر
هوش مصنوعی: مردی از زنی سوال می‌کرد که آیا طلا می‌تواند مرد را به سرعت رسوا کند.
شیخ راگفتا چو شد پیدا دو راه
در کدامین ره رویم این جایگاه
هوش مصنوعی: به شیخ گفتند: زمانی که دو مسیر نمایان شد، کدام یک را باید انتخاب کنم؟
گفت معلومت بیفکن کان خطاست
پس به هر راهی که خواهی شد رواست
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصی گفته می‌شود که اگر اطلاعاتت را بی‌اساس و نادرست می‌دانی، پس می‌توانی به هر مسیری که می‌خواهی بروی و هیچ اشکالی ندارد. به عبارتی، وقتی واقعیت را نمی‌دانی یا درست نمی‌فهمی، می‌توانی آزادانه انتخاب کنی و حرکت کنی.
گر کسی را جفت گیرد سیم او
دیو بگریزد به تگ از بیم او
هوش مصنوعی: اگر کسی با خود دارایی و ثروت فراوانی پیدا کند، دیوها از ترس او فرار می‌کنند.
در حساب یک جو از زر حرام
موی بشکافد به طراری مدام
هوش مصنوعی: در حساب یک جو طلا، ارزش موی انسان به اندازه‌ای است که دائماً در حال بررسی و تحلیل است.
باز در دین چون خر لنگ آید او
دست زیر سنگ بی‌سنگ آید او
هوش مصنوعی: اگر کسی در دین درجا بزند و تلاش نکند، در نهایت به جایی نمی‌رسد و تلاش‌هایش بی‌فایده خواهد بود.
چون به طراری رسد، سلطان بود
چون بدین داری رسد، حیران بود
هوش مصنوعی: وقتی به شخصی درخشان و با وقار برسد، او مانند یک پادشاه خواهد بود و زمانی که با کسی نادان و بی‌خبر مواجه شود، دچار حیرت و سردرگمی خواهد شد.
هرک را زر راه زد، گم ره بماند
پای بسته در درون چه بماند
هوش مصنوعی: هرکس که در مسیر زندگی دچار طمع و حب به مال شود، در نهایت راه خود را گم کرده و به سرگردانی دچار خواهد شد. درون او فقط مشکلات و محدودیت‌ها باقی می‌ماند.
یوسفی، پرهیز کن زین چاه ژرف
دم مزن کین چاه دم دارد شگرف
هوش مصنوعی: ای یوسف، از این چاه عمیق دوری کن و در آن نفس نکش، زیرا این چاه در خود خطرات بزرگی دارد.