گنجور

احوال مالک دینار

مالک دینار را گفت آن عزیز
من ندانم حال خود، چونی تو نیز
گفت برخوان خدا نان می‌خورم
پس همه فرمان شیطان می‌برم
دیوت از ره برد و لاحولیت نیست
از مسلمانی به جز قولیت نیست
در غم دنیا گرفتارآمدی
خاک بر فرقت که مردار آمدی
گر ترا گفتم که کن دنیا نثار
این زمان می‌گویمت محکم بدار
چون بدو دادی تو هر دولت که هست
کی توانی دادن آسانش ز دست
ای ز غفلت غرقهٔ دریای آز
می‌ندانی کز چه می‌مانی تو باز
هر دو عالم در لباس تعزیت
اشک می‌بارند و تو در معصیت
حب دنیا ذوق ایمانت ببرد
آرزو و آز تو جانت ببرد
چیست دنیا آشیان حرص و آز
مانده از فرعون وز نمرود باز
گاه قارون کرده قی بگذاشته
گاه شدادش به شدت داشته
حق تعالی کرده لاشی نام او
تو به جان آویخته در دام او
رنج این دنیای دون تا کی ترا
لاشه نابوده زین لاشی ترا
تو بمانده روز و شب حیران و مست
تا دهد یک ذره زین لاشیء دست
هرک در یک ذره لاشی گم بود
کی بود ممکن که او مردم بود
هرک رابگسست در لاشیء دم
او بود صد باره از لاشی کم
کار دنیا چیست، بی‌کاری همه
چیست بی‌کاری ،گرفتاری همه
هست دنیا آتش افروخته
هر زمان خلقی دگر را سوخته
چون شود این آتش سوزنده تیز
شیرمردی گر ازو گیری گریز
همچو شیران چشم ازین آتش بدوز
ورنه چون پروانه زین آتش بسوز
هرک چون پروانه شد آتش پرست
سوختن را شاید آن مغرور مست
این همه آتش ترا در پیش و پس
نیست ممکن گر نسوزی هر نفس
درنگر تا هست جای آن ترا
کین چنین آتش نسوزد جان ترا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مالک دینار را گفت آن عزیز
من ندانم حال خود، چونی تو نیز
هوش مصنوعی: مالک دینار به آن شخص گران‌قدر گفت: من حال خود را نمی‌دانم، تو هم چگونه‌ای؟
گفت برخوان خدا نان می‌خورم
پس همه فرمان شیطان می‌برم
هوش مصنوعی: گفتند که برای تأمین معیشت خود از نعمت خدا استفاده می‌کند، اما در واقع تمام کارهایش تحت تأثیر وسوسه‌های شیطانی است.
دیوت از ره برد و لاحولیت نیست
از مسلمانی به جز قولیت نیست
هوش مصنوعی: شخصی که از راه انحرافی دوری کرده است، دیگر نمی‌تواند به بهانه مسلمان بودن، خود را موجه جلوه دهد، زیرا تنها چاره‌اش در گفتار اوست.
در غم دنیا گرفتارآمدی
خاک بر فرقت که مردار آمدی
هوش مصنوعی: در غم و اندوه این دنیا گرفتار شدی و به خاطر فاصله‌ای که با محبوب خود داری، مانند کسی هستی که مرده است.
گر ترا گفتم که کن دنیا نثار
این زمان می‌گویمت محکم بدار
هوش مصنوعی: اگر به تو گفتم که دنیا را در این زمان فدای خودت کن، می‌گویم این حرف را محکم نگه‌دار.
چون بدو دادی تو هر دولت که هست
کی توانی دادن آسانش ز دست
هوش مصنوعی: هر زمانی که به او هر نوع قدرت و امتیازی می‌دهی، دیگر نمی‌توانی به سادگی آن را از او بگیری.
ای ز غفلت غرقهٔ دریای آز
می‌ندانی کز چه می‌مانی تو باز
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر غفلت در عمق خواسته‌ها و آرزوها غرق شده‌ای، نمی‌دانی که برای چه چیزی همچنان در انتظار نشسته‌ای.
هر دو عالم در لباس تعزیت
اشک می‌بارند و تو در معصیت
هوش مصنوعی: هر دو جهان به خاطر غم و اندوه اشک می‌ریزند، در حالی که تو به گناه مشغولی.
حب دنیا ذوق ایمانت ببرد
آرزو و آز تو جانت ببرد
هوش مصنوعی: عشق به دنیا باعث می‌شود شوق و ایمان تو را از دست بدهی و آرزوها و امیدهای تو را به تاریکی بکشد.
چیست دنیا آشیان حرص و آز
مانده از فرعون وز نمرود باز
هوش مصنوعی: دنیا جایی است که در آن طمع و خواسته‌های بی‌پایان حاکم است، و یادآور افرادی همچون فرعون و نمرود است که بر آن سلطه داشتند.
گاه قارون کرده قی بگذاشته
گاه شدادش به شدت داشته
هوش مصنوعی: گاهی طغیانگران مانند قارون که ثروت زیادی داشتند، بر شدت ظلم و جور خود می‌افزایند و مانند شداد بر روی زمین حکومت می‌کنند.
حق تعالی کرده لاشی نام او
تو به جان آویخته در دام او
هوش مصنوعی: خداوند متعال او را به نام لاشی معرفی کرده و شما با جان خود در دام او گرفتار شده‌اید.
رنج این دنیای دون تا کی ترا
لاشه نابوده زین لاشی ترا
هوش مصنوعی: رنج و دردهای زندگی بی‌ارزش تا چه زمانی تو را از پا درآورد و تو را به انسانی بی‌روح و بی‌هدف تبدیل کند؟
تو بمانده روز و شب حیران و مست
تا دهد یک ذره زین لاشیء دست
هوش مصنوعی: تو در روز و شب در حال حیرت و نوشی هستی تا شاید یک ذره از این هیچ‌وپوچ به دست آوری.
هرک در یک ذره لاشی گم بود
کی بود ممکن که او مردم بود
هوش مصنوعی: هر کس که در دنیای مادی خود غرق است و به اطرافش توجهی ندارد، نمی‌تواند درک کند که چه کسی واقعاً انسان است و چه کسی ارزش‌های انسانی را درک می‌کند.
هرک رابگسست در لاشیء دم
او بود صد باره از لاشی کم
هوش مصنوعی: هر کسی که در عالم هستی ناپدید و بی‌هویت شود، نفس او به نوعی به وجودی دیگر باز می‌گردد و از عدم، دوباره به وجود می‌آید.
کار دنیا چیست، بی‌کاری همه
چیست بی‌کاری ،گرفتاری همه
هوش مصنوعی: دنیا چه کاری انجام می‌دهد و بی‌کاری به چه معناست؟ بی‌کاری، به معنای گرفتار شدن همه است.
هست دنیا آتش افروخته
هر زمان خلقی دگر را سوخته
هوش مصنوعی: دنیا همیشه در حال تغییر است و هر بار که یک گروه یا فردی در آن دچار مشکل می‌شود یا دچار آسیب می‌گردد، بقیه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. به نوعی هر آنچه که در دنیا اتفاق می‌افتد، می‌تواند دیگران را نیز تحت الشعاع قرار دهد و این چرخه ادامه دارد.
چون شود این آتش سوزنده تیز
شیرمردی گر ازو گیری گریز
هوش مصنوعی: زمانی که این آتش سوزان و تند به وجود آید، تنها شیرمردان قادر به فرار از آن هستند.
همچو شیران چشم ازین آتش بدوز
ورنه چون پروانه زین آتش بسوز
هوش مصنوعی: چشم‌ات را از این آتش بردار مانند شیران، وگرنه مانند پروانه در این آتش خواهد سوخت.
هرک چون پروانه شد آتش پرست
سوختن را شاید آن مغرور مست
هوش مصنوعی: هر کسی که به شوق و عشق نزدیک شد، مانند پروانه‌ای است که به سوی آتش می‌رود. او ممکن است بخواهد در این راه سوخته شود، ولی این کار فقط از دل افرادی مغرور و گرفتار شور خاصی برمی‌آید.
این همه آتش ترا در پیش و پس
نیست ممکن گر نسوزی هر نفس
هوش مصنوعی: این همه شعله و آتش که دور و بر توست، اگر تو در هر لحظه نسوزی، ممکن نیست.
درنگر تا هست جای آن ترا
کین چنین آتش نسوزد جان ترا
هوش مصنوعی: به دقت توجه کن که تا وقتی جای آن وجود دارد، این آتش نمی‌تواند جان تو را بسوزاند.

خوانش ها

احوال مالک دینار به خوانش آزاده

حاشیه ها

1395/06/26 20:08
امیرعباس عمادی

واقعا شگفت انگیز و غیر قابل وصفه