گنجور

حکایت زاهدی خودپسند که از مرده‌ای احتراز جست

چون بمرد آن مرد مفسد در گناه
گفت می‌بردند تابوتش به راه
چون بدید آن زاهدی، کرد احتراز
تا نباید کرد بر مفسد نماز
در شب آن زاهد مگر دیدش به خواب
در بهشت و روی همچون آفتاب
مرد زاهد گفتش آخر ای غلام
از کجا آوردی این عالی مقام
در گنه بودی تو تا بودی همه
پای تا فرقت بیالودی همه
گفت از بی‌رحمی تو کردگار
کرد رحمت بر من آشفته‌کار
عشق بازی بین که حکمت می‌کند
می‌کند این کار و رحمت می‌کند
حکمت او در شبی چون پر زاغ
کودکی را می‌فرستد با چراغ
بعد از آن بادی فرستد تیزرو
کان چراغ او بکش، برخیز و رو
پس بگیرد طفل را در ره گذر
کز چه کشتی آن چراغ ای بی‌خبر
زان بگیرد طفل را تا در حساب
می‌کند با او به صد شفقت عتاب
گر همه کس جز نمازی نیستی
حکمتش را عشق بازی نیستی
کار حکمت جز چنین نبود تمام
لاجرم خوداین چنین آمد مدام
در ره او صد هزاران حکمتست
قطرهٔ راحصه بحری رحمتست
روز و شب این هفت پرگار ای پسر
از برای تست در کار ای پسر
طاعت روحانیون از بهر تست
خلد و دوزخ عکس لطف و قهرتست
قدسیان جمله سجودت کرده‌اند
جزو و کل غرق وجودت کرده‌اند
از حقارت سوی خود منگر بسی
زانک ممکن نیست بیش از تو کسی
جسم تو جزوست و جانت کل کل
خویش را عاجز مکن در عین ذل
کل تو درتافت جزوت شد پدید
جان تو بشتافت عضوت شد پدید
نیست تن از جان جدا ، جزوی ازوست
نیست جان از کل جدا، عضوی ازوست
چون عدد نبود درین راه واحد
جزو و کل گفتی نابشد تاابد
صد هزاران ابر رحمت فوق تو
می‌ببارد تافزاید شوق تو
چون درآید وقت رفعتهای کل
از برای تست خلعتهای کل
هرچ چندانی ملایک کرده‌اند
از پی تو بر فذلک کرده‌اند
جملهٔ طاعات ایشان، کردگار
بر تو خواهد کرد جاویدان نثار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون بمرد آن مرد مفسد در گناه
گفت می‌بردند تابوتش به راه
هوش مصنوعی: هنگامی که آن مرد فاسد از دنیا رفت، گفتند تابوتش را به سمت راه می‌برند.
چون بدید آن زاهدی، کرد احتراز
تا نباید کرد بر مفسد نماز
هوش مصنوعی: وقتی زاهد آن را دید، از نزدیک شدن خودداری کرد، زیرا نباید در برابر فاسد، نماز خواند.
در شب آن زاهد مگر دیدش به خواب
در بهشت و روی همچون آفتاب
هوش مصنوعی: در شب، آن زاهد آیا او را در خواب دید که در بهشت است و چهره‌اش همچون خورشید می‌درخشد؟
مرد زاهد گفتش آخر ای غلام
از کجا آوردی این عالی مقام
هوش مصنوعی: زاهد به غلام گفت: ای پسر، این مقام بلند و عالی را از کجا به دست آوردی؟
در گنه بودی تو تا بودی همه
پای تا فرقت بیالودی همه
هوش مصنوعی: وقتی در گناه بودی، همه چیز به پای تو بود، اما با جدایی و دوری، همه‌چیز را از دست دادی.
گفت از بی‌رحمی تو کردگار
کرد رحمت بر من آشفته‌کار
هوش مصنوعی: گفت خداوند به خاطر بی‌رحمی تو، بر من که در مشکلات و آشفتگی هستم، رحمت فرستاده است.
عشق بازی بین که حکمت می‌کند
می‌کند این کار و رحمت می‌کند
هوش مصنوعی: عشق و محبت میان انسان‌ها به گونه‌ای است که شخصی که به این احساسات می‌پردازد، نه تنها به خوبی رفتار می‌کند بلکه با رحمت و مهربانی نیز دریافتی از آن دارد.
حکمت او در شبی چون پر زاغ
کودکی را می‌فرستد با چراغ
هوش مصنوعی: در ظلمت شب، او به مانند پرنده‌ای زاغ، کودکی را با چراغی به سوی روشنایی می‌فرستد.
بعد از آن بادی فرستد تیزرو
کان چراغ او بکش، برخیز و رو
هوش مصنوعی: بعد از آن وزش بادی تند خواهد بود که به تو می‌گوید که چراغت را خاموش کن و از اینجا برو.
پس بگیرد طفل را در ره گذر
کز چه کشتی آن چراغ ای بی‌خبر
هوش مصنوعی: پس بهتر است که کودک را در مسیر درک کنی؛ بپرس که چه چیزی او را به این وضعیت کشانده است، ای کسی که بی‌خبر هستی.
زان بگیرد طفل را تا در حساب
می‌کند با او به صد شفقت عتاب
هوش مصنوعی: از آنجا که کودک هنوز در حال یادگیری و درک مسائل است، به او کمک می‌شود تا بتواند حساب کند و با مهربانی و توجه، به او نکاتی را یادآور می‌شوند.
گر همه کس جز نمازی نیستی
حکمتش را عشق بازی نیستی
هوش مصنوعی: اگر همه دنیا جز نمازی نباشد، حکمت آن عشق بازی نیست.
کار حکمت جز چنین نبود تمام
لاجرم خوداین چنین آمد مدام
هوش مصنوعی: کار حکمت همیشه به همین شکل است؛ از این رو، از ابتدا این وضعیت به همان روش ادامه پیدا کرده است.
در ره او صد هزاران حکمتست
قطرهٔ راحصه بحری رحمتست
هوش مصنوعی: در مسیر او، هزاران نکتهٔ حکمت‌آمیز وجود دارد و هر قطره‌ای از رحمت او، مانند دریایی وسیع و گسترده است.
روز و شب این هفت پرگار ای پسر
از برای تست در کار ای پسر
هوش مصنوعی: پسرم، شب و روز این هفت پرگار به خاطر تو و به منظور توست.
طاعت روحانیون از بهر تست
خلد و دوزخ عکس لطف و قهرتست
هوش مصنوعی: پیروزی و پیروی کردن از روحانیون به خاطر دارایی‌های بهشتی و عذاب‌های جهنمی است که حاصل لطف و غضب توست.
قدسیان جمله سجودت کرده‌اند
جزو و کل غرق وجودت کرده‌اند
هوش مصنوعی: فرشتگان همه به تو اظهار ارادت کرده و در عظمت وجودت غرق شده‌اند.
از حقارت سوی خود منگر بسی
زانک ممکن نیست بیش از تو کسی
هوش مصنوعی: به خودت نگر نباش که نسبت به دیگران حقیر هستی، زیرا هیچ کس نمی‌تواند بیشتر از تو باشد.
جسم تو جزوست و جانت کل کل
خویش را عاجز مکن در عین ذل
هوش مصنوعی: بدن تو بخشی از وجود توست، و روح تو همه‌ی وجود تو را تشکیل می‌دهد. خود را در حالتی ناتوان قرار نده، حتی اگر به زحمت دچار ذلت شوی.
کل تو درتافت جزوت شد پدید
جان تو بشتافت عضوت شد پدید
هوش مصنوعی: تمامی وجود تو در نور ظهور کرد و جان تو به خوشی در حرکت آمد، اعضا و جوارح تو نیز به روشنایی درآمدند.
نیست تن از جان جدا ، جزوی ازوست
نیست جان از کل جدا، عضوی ازوست
هوش مصنوعی: تن انسان از جان جدا نیست و هر دو به هم پیوسته‌اند. همچنین جان انسان نیز از کل وجود جدا نیست و جزئی از آن به حساب می‌آید.
چون عدد نبود درین راه واحد
جزو و کل گفتی نابشد تاابد
هوش مصنوعی: در این راه، هیچ عددی وجود ندارد که واحد یا جزء و کلی را مشخص کند، زیرا گفتی که این حالت تا ابد باقی نخواهد ماند.
صد هزاران ابر رحمت فوق تو
می‌ببارد تافزاید شوق تو
هوش مصنوعی: بارش بی‌وقفه‌ی رحمت و نعمت، تو را سرشار از شوق و انگیزه می‌کند.
چون درآید وقت رفعتهای کل
از برای تست خلعتهای کل
هوش مصنوعی: زمانی که زمان بالا رفتن مقام‌ها فرارسد، تمام این مقام‌ها برای تو فراهم می‌شود.
هرچ چندانی ملایک کرده‌اند
از پی تو بر فذلک کرده‌اند
هوش مصنوعی: هرچند که فرشتگان برای تو تلاش و کوشش کرده‌اند، اما این همه کارها به خاطر تو نبوده است.
جملهٔ طاعات ایشان، کردگار
بر تو خواهد کرد جاویدان نثار
هوش مصنوعی: تمامی عبادت‌ها و اعمال نیک آن‌ها، از سوی خداوند برای تو به‌طور دائمی و ماندگار پاداش خواهد داشت.

خوانش ها

حکایت زاهدی خودپسند که از مرده‌ای احتراز جست به خوانش آزاده

حاشیه ها

1391/08/07 04:11
امیر

در مصراع دوم بیت 14 کتابت بهتر چنین است:
قطره ای را حصه بحری رحمتست.

1391/08/07 04:11
امیر

در بیت 22 "نباشد" صحیح است. بعلاوه در مصراع اول همین بیت "وحد" یا "احد" صحیح تر از "واحد" بنظر میرسد.