سال پیری راهبر از روحانیانی که نقد از هم میربودند
در رهی میرفت پیری راهبر
دید از روحانیان خلقی مگر
بود نقدی سخت رایج در میان
میربودند آن ز هم روحانیان
پیر کرد آن قوم را حالی سؤال
گفت چیست این نقد برگویید حال
مرغ روحانیش گفت ای پیرراه
دردمندی میگذشت این جایگاه
برکشید آهی ز دل پاک و برفت
ریخت اشک گرم بر خاک و برفت
ما کنون آن اشک گرم و آه سرد
میبریم از یک دگر در راه درد
یا رب اشک و آه بسیاریم هست
گر ندارم هیچ این باریم هست
چون روایی دارد آنجا اشک راه
بنده دارد این متاع آن جایگاه
پاک کن از آه صحن جان من
پس بشوی از اشک من دیوان من
میروم گم راه، ره نایافته
دل چو دیوان جز سیه نایافته
ره نمایم باش و دیوانم بشوی
از دو عالم تختهٔ جانم بشوی
بینهایت درد دل دارم ز تو
جان اگر دارم خجل دارم ز تو
عمر در اندوه تو بردم به سر
کاشکی بودیم صد عمر دگر
تا در اندوهت به سر میبردمی
هر زمان دردی دگر میبردمی
ماندهام از دست خود در صد ز حیر
دست من ای دست گیر من تو گیر
گفتار شبلی که پس از مردن به خواب جوانمردی آمد: چون بشد شبلی ازین جای خرابحکایت ابوسعید مهنه با مستی که به در خانقاه او آمد: بوسعید مهنه با مردان راه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1389/08/14 03:11
ناشناس
در عنوان ـ سال ـ به ـ سؤال ـ تبدیل شود.
1389/08/14 14:11
مرتضی
در عنوان "سال" به "سؤال" تبدیل شود. (همچنین در فهرست "فیوصف حاله")
1392/03/20 10:06
امیر
در بیت چهارم "مرد روحانی" صحیح تر از "مرغ روحانی" به نظر میرسد. لطفا در صورت دسترسی به نسخ چاپی بررسی بفرمایید.
1392/03/20 10:06
امیر
در بیت آخر کتابت "زحیر" تصحیح شود.