گنجور

سال پیری راهبر از روحانیانی که نقد از هم می‌ربودند

در رهی می‌رفت پیری راهبر
دید از روحانیان خلقی مگر
بود نقدی سخت رایج در میان
می‌ربودند آن ز هم روحانیان
پیر کرد آن قوم را حالی سؤال
گفت چیست این نقد برگویید حال
مرغ روحانیش گفت ای پیرراه
دردمندی می‌گذشت این جایگاه
برکشید آهی ز دل پاک و برفت
ریخت اشک گرم بر خاک و برفت
ما کنون آن اشک گرم و آه سرد
می‌بریم از یک دگر در راه درد
یا رب اشک و آه بسیاریم هست
گر ندارم هیچ این باریم هست
چون روایی دارد آنجا اشک راه
بنده دارد این متاع آن جایگاه
پاک کن از آه صحن جان من
پس بشوی از اشک من دیوان من
می‌روم گم راه، ره نایافته
دل چو دیوان جز سیه نایافته
ره نمایم باش و دیوانم بشوی
از دو عالم تختهٔ جانم بشوی
بی‌نهایت درد دل دارم ز تو
جان اگر دارم خجل دارم ز تو
عمر در اندوه تو بردم به سر
کاشکی بودیم صد عمر دگر
تا در اندوهت به سر می‌بردمی
هر زمان دردی دگر می‌بردمی
مانده‌ام از دست خود در صد ز حیر
دست من ای دست گیر من تو گیر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در رهی می‌رفت پیری راهبر
دید از روحانیان خلقی مگر
هوش مصنوعی: در راهی پیرمردی را دید که راهنمایی می‌کند، و جمعی از مردم را که از روحانیان بودند، مشاهده کرد.
بود نقدی سخت رایج در میان
می‌ربودند آن ز هم روحانیان
هوش مصنوعی: در جامعه‌ای که روحانیان در آن وجود داشتند، نوعی ثروت و پول به وفور در حال جریان بود، و این ثروت به راحتی از دست مردم می‌رفت.
پیر کرد آن قوم را حالی سؤال
گفت چیست این نقد برگویید حال
هوش مصنوعی: مردم آن قوم به قدری پیر و فرسوده شدند که حالا سوالی از آن‌ها مطرح شده است: این سرمایه یا دارایی که دارند، چیست؟ حال خود را توضیح بدهید.
مرغ روحانیش گفت ای پیرراه
دردمندی می‌گذشت این جایگاه
هوش مصنوعی: مرغ روحانی به پیراندیشی گفت: ای انسان دردمند، تو از این مکان عبور می‌کنی.
برکشید آهی ز دل پاک و برفت
ریخت اشک گرم بر خاک و برفت
هوش مصنوعی: او دلی پاک از اندوه خود آهی عمیق کشید و اشک‌های گرمش را بر زمین ریخت و سپس دور شد.
ما کنون آن اشک گرم و آه سرد
می‌بریم از یک دگر در راه درد
هوش مصنوعی: ما اکنون آن اشک گرم و آه سرد را از یکدیگر به خاطر رنج و درد می‌کشیم و احساس می‌کنیم.
یا رب اشک و آه بسیاریم هست
گر ندارم هیچ این باریم هست
هوش مصنوعی: ای خدا، ما با اشک و ناله‌های فراوانی مواجه هستیم، حتی اگر هیچ چیز دیگری نداشته باشیم.
چون روایی دارد آنجا اشک راه
بنده دارد این متاع آن جایگاه
هوش مصنوعی: زیرا در آن مکان داستانی وجود دارد، اشک احساساتی را در دل بنده به راه می‌اندازد و این هدیه خاص تنها متعلق به آنجا است.
پاک کن از آه صحن جان من
پس بشوی از اشک من دیوان من
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساس عمیق درد و غم شاعر است. او از کسی می‌خواهد که با پاک کردن آثار غم و اندوه از دل او، نگذارد که احساساتش به صورت اشک و نگرانی در بیاید. به نوعی او دلش می‌خواهد از رنج‌هایش رهایی یابد و روحش را از ناراحتی‌ها آزاد کند.
می‌روم گم راه، ره نایافته
دل چو دیوان جز سیه نایافته
هوش مصنوعی: من به جایی خواهم رفت که گم شوم، چون دل دیوانه‌ام که راهش را نیافته، جز تاریکی چیزی نمی‌بیند.
ره نمایم باش و دیوانم بشوی
از دو عالم تختهٔ جانم بشوی
هوش مصنوعی: مرا راهنمایی کن و از دو جهان دیوانگی‌ام را بزدای، جانم را پاک کن.
بی‌نهایت درد دل دارم ز تو
جان اگر دارم خجل دارم ز تو
هوش مصنوعی: من از تو درد دل‌های زیادی دارم و اگر هنوز جانی در من باشد، به خاطر تو شرمنده‌ام.
عمر در اندوه تو بردم به سر
کاشکی بودیم صد عمر دگر
هوش مصنوعی: من عمرم را در غم تو گذرانده‌ام، ای کاش می‌توانستم صد بار دیگر هم به همین صورت زندگی کنم.
تا در اندوهت به سر می‌بردمی
هر زمان دردی دگر می‌بردمی
هوش مصنوعی: هر بار که در غم‌های تو به سر می‌بردم، درد جدیدی نیز بر من اضافه می‌شد.
مانده‌ام از دست خود در صد ز حیر
دست من ای دست گیر من تو گیر
هوش مصنوعی: من از دست خودم به شدت گیج و سرگردان مانده‌ام. ای دستان، کمکم کن و از این وضعیت نجاتم بده!

حاشیه ها

1389/08/14 03:11
ناشناس

در عنوان ـ سال ـ به ـ سؤال ـ تبدیل شود.

1389/08/14 14:11
مرتضی

در عنوان "سال" به "سؤال" تبدیل شود. (همچنین در فهرست "فی‌وصف حاله")

1392/03/20 10:06
امیر

در بیت چهارم "مرد روحانی" صحیح تر از "مرغ روحانی" به نظر میرسد. لطفا در صورت دسترسی به نسخ چاپی بررسی بفرمایید.

1392/03/20 10:06
امیر

در بیت آخر کتابت "زحیر" تصحیح شود.