گفتار شبلی که پس از مردن به خواب جوانمردی آمد
چون بشد شبلی ازین جای خراب
بعد از آن دیدش جوانمردی به خواب
گفت حق با تو چه کرد ای نیکبخت؟
گفت چون شد در حسابم کار سخت
چون مرا بس خویشتن دشمن بدید
ضعف و نومیدی و عجز من بدید
رحمتش آمد بدان بیچارگیم
پس ببخشود از کرم یک بارگیم
خالقا بیچارهٔ راهم تو را
همچو موری لنگ در چاهم تو را
من نمیدانم که من اهل چهام
یا کجاام یا کدامم یا کهام
بیتنی بیدولتی بیحاصلی
بینوایی بیقراری بیدلی
عمر در خون جگر بگداخته
بهرهای از عمر ناپرداخته
هرچه کرده جمله تاوان آمده
جان به لب عمرم به پایان آمده
دل ز دستم رفته و دین گم شده
صورتم نامانده معنی گم شده
من نه کافر نه مسلمان مانده
در میان هر دو حیران مانده
نه مسلمانم نه کافر، چون کنم؟
مانده سرگردان و مضطر، چون کنم؟
در دری تنگم گرفتار آمده
روی در دیوار پندار آمده
بر من بیچاره این در برگشای
وین ز راهافتاده را راهی نمای
بنده را گر نیست زاد راه هیچ
مینیاساید ز اشک و آه هیچ
هم توانی سوخت از آهش گناه
هم ز اشکش شست دیوان سیاه
هر که دریاهای اشکش حاصل است
گو بیا کو درخور این منزل است
وانک او را دیدهٔ خونبار نیست
گو برو کو را بر ما کار نیست
گفتهٔ پاکدینی که سیسال عمر بیخود میگذارد: پاک دینی گفت سی سال تمامسال پیری راهبر از روحانیانی که نقد از هم میربودند: در رهی میرفت پیری راهبر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون بشد شبلی ازین جای خراب
بعد از آن دیدش جوانمردی به خواب
هوش مصنوعی: شبی، شخصی از مکانی ویرانه و نامناسب خارج شد و بعد از آن در خواب جوانمردی را مشاهده کرد.
گفت حق با تو چه کرد ای نیکبخت؟
گفت چون شد در حسابم کار سخت
هوش مصنوعی: گفتند حق به تو چه نیکی کرد ای خوشبخت؟ او پاسخ داد: وقتی حساب و کتاب من دشوار شد، حق به کمکم آمد.
چون مرا بس خویشتن دشمن بدید
ضعف و نومیدی و عجز من بدید
هوش مصنوعی: چون دیدم که من را دشمنان بسیار میبینند و به ضعف و ناتوانی و ناامیدیام پی بردند.
رحمتش آمد بدان بیچارگیم
پس ببخشود از کرم یک بارگیم
هوش مصنوعی: رحمت خداوند بر بیچارگی من نازل شد و او از روی لطف و کرم خود یک بار دیگر به من بخشید.
خالقا بیچارهٔ راهم تو را
همچو موری لنگ در چاهم تو را
هوش مصنوعی: ای خالق، من در راهم به شدت درمانده و ناتوانم، تو همچون یک مور که در چاه گرفتار شده، در مسیر من حضور داری.
من نمیدانم که من اهل چهام
یا کجاام یا کدامم یا کهام
هوش مصنوعی: من نمیدانم من چه کسی هستم، از کجا آمدهام و به کجا متعلقام.
بیتنی بیدولتی بیحاصلی
بینوایی بیقراری بیدلی
هوش مصنوعی: بیبدن و بیحالی و بیخود بودن، بیفایده و بیپولی و بیآرامش و بیدل و دلگرفته.
عمر در خون جگر بگداخته
بهرهای از عمر ناپرداخته
هوش مصنوعی: زندگی در حالی پر از رنج و درد میگذرد که هیچ بهرهای از آن نمیبرد.
هرچه کرده جمله تاوان آمده
جان به لب عمرم به پایان آمده
هوش مصنوعی: هر کاری که انجام دادهام، حالا باید بهایش را بپردازم و جانم به تنگ آمده و عمرم به سر رسیده است.
دل ز دستم رفته و دین گم شده
صورتم نامانده معنی گم شده
هوش مصنوعی: دل من از دست رفته و اصول اعتقادیام را گم کردهام. بر چهرهام اثری نیست و معنای وجودم را نیز گم کردهام.
من نه کافر نه مسلمان مانده
در میان هر دو حیران مانده
هوش مصنوعی: من نه به دین کافران هستم و نه به ایمان مسلمانان، بلکه در حالت بلاتکلیفی و سردرگمی میان این دو گروه ماندهام.
نه مسلمانم نه کافر، چون کنم؟
مانده سرگردان و مضطر، چون کنم؟
هوش مصنوعی: نه به گروه مسلمانان تعلق دارم و نه به کافران. در این بلاتکلیفی و سردرگمی ماندهام، نمیدانم چه کار باید بکنم.
در دری تنگم گرفتار آمده
روی در دیوار پندار آمده
هوش مصنوعی: در یک فضای محدود و تنگ، احساس اسارت میکنم و فکر و خیالهایم به مانند دیواری در اطرافم قرار دارند.
بر من بیچاره این در برگشای
وین ز راهافتاده را راهی نمای
هوش مصنوعی: بر من بیچاره در را باز کن و به این راهرفته که از راه مانده است، راهی نشان بده.
بنده را گر نیست زاد راه هیچ
مینیاساید ز اشک و آه هیچ
هوش مصنوعی: اگر من چیزهایی برای سفر نداشته باشم، هیچکس از اشک و آه من ناراحت نمیشود.
هم توانی سوخت از آهش گناه
هم ز اشکش شست دیوان سیاه
هوش مصنوعی: شما از درد و تاسف او میسوزید و گناهتان را در این آتش حس میکنید و اشکهایش مانند بارانی بر دل تاریکتان، آن را شستوشو میدهد.
هر که دریاهای اشکش حاصل است
گو بیا کو درخور این منزل است
هوش مصنوعی: هر کسی که قلبش پر از غم و اندوه است، بیاید، زیرا او شایستهی اینجا و این منزل است.
وانک او را دیدهٔ خونبار نیست
گو برو کو را بر ما کار نیست
هوش مصنوعی: اگر او را چشمی پر از اشک نیست، برو، زیرا کار او به ما مربوط نیست.
حاشیه ها
1392/03/20 10:06
امیر
در بیت اول "جوانمردی" صحیح است.
1392/03/20 10:06
امیر
در بیت هشتم "بهره ای" صحیح است.