گفتار مردی راهبین هنگام مرگ
راه بینی وقت پیچاپیچ مرگ
گفت چون ره را ندارم زاد و برگ
از خوی خجلت کفی گل کردهام
پس از و خشتی به حاصل کردهام
شیشهٔ پر اشک دارم نیز من
ژندهٔ برچیدهام بهر کفن
اولم زان اشک اگر خونی دهید
آخرم آن خشت زیر سرنهید
وان کفن در آب چشم آغشتهام
ای دریغا سر به سر به سرشتهام
آن کفن چون در تنم پوشید پاک
زود تسلیمم کنید آنگه به خاک
چون چنین کردید، تا محشر ز میغ
بر سر خاکم نبارد جز دریغ
دانی این چندین دریغا بهر چیست
پشهای با باد نتوانست زیست
سایه از خورشید میجوید وصال
مینیابد، اینت سودا و محال
گرچه هست این خود محالی آشکار
جز محال اندیشی او را نیست کار
هرک او ننهد درین اندیشه سر
او ازین بهتر چه اندیشه دگر
سختتر بینم بهر دم مشکلم
چون بپردازم ازین مشکل دلم
کیست چون من فرد و تنها مانده
خشک لب غرقاب دریا مانده
نه مرا هم راز و هم دم هیچ کس
نه مرا هم درد و محرم هیچ کس
نه ز همت میل ممدوحی مرا
نه ز ظلمت خلوت روحی مرا
نه دل کس نه دل خود نیز هم
نه سر نیک و سر بد نیز هم
نه هوای لقمهٔ سلطان مرا
نه قفای سیلی دربان مرا
نه به تنهایی صبوری یک دمم
نه بدل از خلق دوری یک دمم
هست احوال من زیر و زبر
همچنان کان پیر داد از خود خبر
صوفی که از مردان حق سخن میگفت و خطاب پیری به او: صوفیی را گفت آن پیر کهنگفتهٔ پاکدینی که سیسال عمر بیخود میگذارد: پاک دینی گفت سی سال تمام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
راه بینی وقت پیچاپیچ مرگ
گفت چون ره را ندارم زاد و برگ
هوش مصنوعی: وقتی به مرگ نزدیک میشوی و راهها را به هم پیچیده میبینی، میگویی: از آنجا که راهی ندارم، وسایل و تجهیزات لازم را هم با خود نمیآورم.
از خوی خجلت کفی گل کردهام
پس از و خشتی به حاصل کردهام
هوش مصنوعی: به خاطر شرمندگی و خجالت، از خودم دوری کردهام و بعد از آن به یک موفقیت دست یافتهام.
شیشهٔ پر اشک دارم نیز من
ژندهٔ برچیدهام بهر کفن
هوش مصنوعی: من یک شیشه پر از اشک دارم و همچنین پارچهی کهنهای برای کفن.
اولم زان اشک اگر خونی دهید
آخرم آن خشت زیر سرنهید
هوش مصنوعی: اگر در آغاز به خاطر اشکهای من، خون به شما بدهید، در پایان سرم را روی آن خشت بگذارید.
وان کفن در آب چشم آغشتهام
ای دریغا سر به سر به سرشتهام
هوش مصنوعی: من در آب چشمانم غرق شدهام و افسوس که تمام وجودم در همین حال غوطهور است.
آن کفن چون در تنم پوشید پاک
زود تسلیمم کنید آنگه به خاک
هوش مصنوعی: وقتی که آن کفن را بر تنم بپوشید، خواهش میکنم که زود مرا آماده تسلیم کنید و سپس به خاک بسپارید.
چون چنین کردید، تا محشر ز میغ
بر سر خاکم نبارد جز دریغ
هوش مصنوعی: اگر چنین کنید، تا روز قیامت بارانی بر سر خاک من نبارد جز اندوه و حسرت.
دانی این چندین دریغا بهر چیست
پشهای با باد نتوانست زیست
هوش مصنوعی: میدانی این همه افسوس و ناله برای چیست؟ مثل پشهای که در مقابل باد نتوانست زندگی کند.
سایه از خورشید میجوید وصال
مینیابد، اینت سودا و محال
هوش مصنوعی: سایه به دنبال ارتباط با خورشید است، ولی هرگز به آن نمیرسد. این آرزو، خیال و غیرممکن است.
گرچه هست این خود محالی آشکار
جز محال اندیشی او را نیست کار
هوش مصنوعی: اگرچه این موضوع به وضوح غیرممکن به نظر میرسد، اما او تنها به فکر داشتن یک ذهنیت غیرممکن است.
هرک او ننهد درین اندیشه سر
او ازین بهتر چه اندیشه دگر
هوش مصنوعی: هر کس که در این فکر نباشد که سر او بهتر از این فکر باشد، پس هیچ فکر دیگری برای او بهتر نخواهد بود.
سختتر بینم بهر دم مشکلم
چون بپردازم ازین مشکل دلم
هوش مصنوعی: هر لحظه برایم دشوارتر میشود، زیرا وقتی که میخواهم از این مشکل خلاص شوم، قلبم دچار تردید میشود.
کیست چون من فرد و تنها مانده
خشک لب غرقاب دریا مانده
هوش مصنوعی: کیست که مانند من، تنها و بییار، با لبهای خشک در دریا غرق شود؟
نه مرا هم راز و هم دم هیچ کس
نه مرا هم درد و محرم هیچ کس
هوش مصنوعی: من نه کسی را به راز خود نزدیک میکنم و نه با کسی به درد و دل مینشینم.
نه ز همت میل ممدوحی مرا
نه ز ظلمت خلوت روحی مرا
هوش مصنوعی: نه آرزوی محبوبی مرا به جلو میبرد، و نه تاریکی تنهاییام آرامش میدهد.
نه دل کس نه دل خود نیز هم
نه سر نیک و سر بد نیز هم
هوش مصنوعی: نه دل کسی را میخواهم و نه دل خود را، نه سر نیک را میپسندم و نه سر بد را.
نه هوای لقمهٔ سلطان مرا
نه قفای سیلی دربان مرا
هوش مصنوعی: من نه به خاطر لقمهای که از طرف سلطان به من میرسد دل خوش کردهام، نه به خاطر پشتگرمی و حمایت درباریان.
نه به تنهایی صبوری یک دمم
نه بدل از خلق دوری یک دمم
هوش مصنوعی: من نه میتوانم به تنهایی صبر کنم و نه میتوانم برای یک لحظه از دیگران دوری کنم.
هست احوال من زیر و زبر
همچنان کان پیر داد از خود خبر
هوش مصنوعی: حال من کاملاً آشفته و به هم ریخته است، درست مانند آن پیرمرد که از خود خبر داد.
حاشیه ها
1392/03/20 10:06
امیر
در بیت سوم "ژنده ای" صحیح است.
1392/03/20 10:06
امیر
مصراع دوم بیت پنجم مشکل وزنی دارد و بدیهی است که یکی از کلمات به اشتباه تکرار شده. مع الاسف در تمامی نسخه های موجود در اینترنت عینا همین اشکال وجود دارد و به مانند بسیاری از موارد دیگر، اشتباهات تایپی در تمامی منابع تکثیر شده اند. ای کاش نسخه مستقل تایپی دیگری وجود میداشت که امکان تطبیق و تصحیح را برای خوانندگان فراهم می ساخت...
1400/09/22 16:11
محسن رضایی