گنجور

بخش ۶۴ - تمثیل قبول پند و نصیحت دادن شیخ نظام الدین حسن صفا فرزند خود را و در آئینه قابلیت آن فرزند تأثیر کردن و قبول نمودن او آنرا

بود شیخی همچو شبلی پارسا
حق تعالی داده بود او را صفا
در معانی رهنمای اهل دین
او بشهر علم حقّ بودی امین
نام او بودی نظام الدّین حسن
شد ملقّب با صفا آن مؤتمن
خلق را از لطف خود بنواختی
مال پیش مردمان انداختی
جمله خلقان را بدی راحت رسان
اندر این معنی نکرده او زیان
هرکه بر خلق خدا شفقت کند
حق تعالی خود برو رحمت کند
هرکه او یک بنده را دل شاد کرد
حق مر او را در زمان آزاد کرد
خطّ آزادی بسالک می‌دهند
زآنکه بر خلق خدا خوش مشفق‌اند
شفقت آن مرد حق حق آمده
سینهٔ بی نور را صیقل زده
داشت فرزندی عجب او پر غرور
بود از اطوار او بس بی‌حضور
گرچه دم زد در حقیقت او مدام
میل خاطر بود او را سوی عام
دایماً با اهل دنیا کار داشت
او چو ایشان جامه و دستار داشت
شیخ را خاطر از او غمگین شده
زآنکه او بامردم بی‌دین شده
صبح و شام و گاه و بی گه همرهش
بوده این جمع ددان بر درگهش
اوطعام نیک دادی جمله را
داشتی صحبت بآنها بر ملا
طعمه‌اش خوردند و نیشش می‌زدند
خبث از یاران و خویشش می‌زدند
چند بارش گفت شیخ ای بوالحسن
بابدان منشین که داری نور من
عاقبت از صحبت اهل جدل
می‌شود نور تو با ظلمت بدل

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود شیخی همچو شبلی پارسا
حق تعالی داده بود او را صفا
هوش مصنوعی: شخصی بوده است به نام شیخ، مانند شبلی که انسان زاهد و پرهیزکاری بود. خداوند به او پاکی و صفا عطا کرده بود.
در معانی رهنمای اهل دین
او بشهر علم حقّ بودی امین
هوش مصنوعی: او در معانی و مفاهیم دین، راهنمایی برای اهل ایمان است و در شهر علم، به عنوان کسی که به حقیقت ایمان دارد، مورد اطمینان و اعتماد شناخته می‌شود.
نام او بودی نظام الدّین حسن
شد ملقّب با صفا آن مؤتمن
هوش مصنوعی: نام او نظام‌الدین حسن بود و به خاطر صفای باطنش به عنوان مؤتمن ملقب شد.
خلق را از لطف خود بنواختی
مال پیش مردمان انداختی
هوش مصنوعی: تو با مهربانی خود به مردم محبت کردی و مال و دارایی‌ات را در میان آنها پخش کردی.
جمله خلقان را بدی راحت رسان
اندر این معنی نکرده او زیان
هوش مصنوعی: تمام انسان‌ها در تلاشند تا به آرامش برسند و در این مسیر، از چیزی که مفهوم خوبی دارد، زیانی نخواهند دید.
هرکه بر خلق خدا شفقت کند
حق تعالی خود برو رحمت کند
هوش مصنوعی: هرکس نسبت به دیگران مهربانی و محبت کند، خداوند نیز نسبت به او رحمت و لطف خواهد داشت.
هرکه او یک بنده را دل شاد کرد
حق مر او را در زمان آزاد کرد
هوش مصنوعی: هر کسی که باعث خوشحالی یک نفر شود، خداوند او را در دنیا آزاد خواهد کرد.
خطّ آزادی بسالک می‌دهند
زآنکه بر خلق خدا خوش مشفق‌اند
هوش مصنوعی: آزادی را به کسانی می‌دهند که راه صحیح را می‌پیمایند، زیرا به خیر و خوشبختی دیگران اهمیت می‌دهند.
شفقت آن مرد حق حق آمده
سینهٔ بی نور را صیقل زده
هوش مصنوعی: مهربانی آن مرد خدایی، دل بی‌نور را جلا داده و روشن کرده است.
داشت فرزندی عجب او پر غرور
بود از اطوار او بس بی‌حضور
هوش مصنوعی: فرزندی داشت که بسیار مغرور بود و رفتارهایش نشان می‌داد که در جمع دیگران حضور چندانی ندارد.
گرچه دم زد در حقیقت او مدام
میل خاطر بود او را سوی عام
هوش مصنوعی: اگرچه او همیشه درباره حقیقت صحبت می‌کرد، اما در واقع تمایلش به جمع و مردم‌داری بود.
دایماً با اهل دنیا کار داشت
او چو ایشان جامه و دستار داشت
هوش مصنوعی: او همیشه با مردم دنیا در ارتباط بود، مانند آنها که لباس و پوشش خاص خود را دارند.
شیخ را خاطر از او غمگین شده
زآنکه او بامردم بی‌دین شده
هوش مصنوعی: شیخ از اینکه او با انسان‌های بی‌دین ارتباط برقرار کرده، ناراحت و دل‌نگران شده است.
صبح و شام و گاه و بی گه همرهش
بوده این جمع ددان بر درگهش
هوش مصنوعی: صبح و شب و در تمام لحظات، همواره این گروه از تبهکاران در نزد او حضور داشته‌اند.
اوطعام نیک دادی جمله را
داشتی صحبت بآنها بر ملا
هوش مصنوعی: تو به همه نیکی کردی و غذا دادی و صحبت کردن با آنها را به خوبی انجام دادی.
طعمه‌اش خوردند و نیشش می‌زدند
خبث از یاران و خویشش می‌زدند
هوش مصنوعی: طعمه‌اش را بلعیدند و به او آسیب می‌زدند، دشمنی از دوستان و نزدیکانش به او صدمه می‌زد.
چند بارش گفت شیخ ای بوالحسن
بابدان منشین که داری نور من
هوش مصنوعی: شیخ چندین بار به بوالحسن گفت که در کنار من نمان، زیرا تو در خود نوری داری که من ندارم.
عاقبت از صحبت اهل جدل
می‌شود نور تو با ظلمت بدل
هوش مصنوعی: در پایان، صحبت کردن با افرادی که فقط به جدل و بحث می‌پردازند، باعث می‌شود که نور و روشنی تو به تاریکی تبدیل شود.