گنجور

بخش ۶۰ - در ترک توجه به دنیی و روی آوردن بعقبی و ترغیب نمودن بمتابعت مصطفی صلی الله علیه و آله

هرکه با آل پیمبر صاف نیست
کار او جز گمرهی و لاف نیست
ای برادر چند جوئی زرّ و مال
هست این مالت بدنیا خود وبال
رو تو گنج آخرت با دست آر
تا غنی باشی به پیش کردگار
أهل فضل و أهل دانش بر سرند
از میان خلق ایشان گوهرند
خود گرفته خواب غفلت جان تو
بهر دنیا رفته است ایمان تو
روز و شب باشی چو شیطان حیله گر
تا که وجه جامهٔ آری به بر
روزها گردی پی وجه حرام
تا کنی پر معده‌ات را از طعام
پس کنی فخر از لباست بر فقیر
خویش را سازی ز نعمت چون امیر
میکنی در دهر دستارت بزرگ
تا دهد دخلی ترا آن میر ترک
تا شوی با ظالمان همباز تو
باجفا پیشه شوی دمساز تو
روز و شب همچون سگ درّان شده
دردمند از جور تو گریان شده
چون غنی گردی شوی تو پر غرور
این چنین کس را نباشد خود حضور
مستمندان جمله از جورت کباب
دردمندان را دل از ظلمت خراب
رو گریز از ظلم ظالم مُلک ملک
تاز بحر ظلم آئی سوی فلک
رو تو ظالم را بخود اغیار دان
بعد از آن رومظهر عطّار خوان
رو تو از ظالم گریزان شو چو من
تا بیابی صحبت اهل سخن
تو خود از ظالم مدار امید نیک
روی ظالم خود سیه باشد چو دیگ
تا ترا باطور ظالم خو بود
کی ترا دنیا و دین نیکوبود
رو تو با زهّاد دین صحبت بدار
زآنکه ایشانند مقصود دیار
رو تو پندم بشنو از بهر خدا
چند چیزی کن قبول از من بیا
خود حضوری یابی از پهلوی او
دین ودنیا گرددت بیشک نکو
مست معنی باش و مست می مباش
شو ز ظالم دور و همچون وی مباش
می ز معنی جوی و جام می بنوش
وآنگهی میباش در معنی خموش
گر شوی تو مست از جام غرور
میشوی از رحمت حق دور دور
پاکبازانی که اندر ژنده‌اند
خود بصورت مرده ودل زنده‌اند
گرچه گریانند دایم آن همه
گشته‌اند ازعجب توخندان همه
قبله کردی مال دنیا را چنین
لیک غافل گشتهٔ از راه دین
گر همی خواهی که تو انسان شوی
در معانیّ خدا رهدان شوی
رو میازار و مکن دلها کباب
رو ببند از خویشتن تو راه خواب
تو کرم را ورد جان خویش کن
بعد از آن شرع نبی را پیش کن
تو کرم بر خویش واجب دان چو شاه
ورنه آن حالت برد شیطان ز راه
هست شیطان با تو همراه ای پسر
من تراکردم از این معنی خبر
هست با تو فعل بد تو بدمکن
زانکه بدباشد بدوزخ بی‌سخن
راه حق میرو تو همچون بایزید
زانکه او با جعفر صادق رسید
او مرید جعفر صادق بُده است
بر تمام علم دین حاذق بُده است
هر که او گنج معانی را بدید
جام عرفان اوز دست شه کشید
ای برادر راست گویم من بتو
غیر راه مرتضی نبود نکو
رو تو راه مصطفی را همچو من
دان ز راه او خدا را همچو من
دین آل او ز حقّ مطلق است
لیک هفتاد و دو مذهب ناحق است
حق یکی دان مذهب حق هم یکی
زین کلام من نیفتی در شکی
هرکه شک آرد خدا بیزار اوست
وآنکه یارم شد خدا غمخوار اوست
مرتضی اسرار احمد را شنید
غیر او اسرار حق برگو که دید
دید او از دید هر کس برتر است
ز آنکه احمد را چو جان او در براست
بود اوداماد و بن عمّ رسول
خارجی را نبود این معنی قبول
خارجی چشم خرد بر دوخته
او میان نار یزدان سوخته
خارجی شد در دو عالم رو سیاه
زآنکه در باطن ندارد حبّ شاه
خارجی گشته بسی خوار و حقیر
زآنکه او شد خارج از راه امیر
خارجی اندر جهان بی رو شده
او ندیده یار از آن هر سو شده
هر که او برگشت از راه امیر
خارجی باشد بدان تو ای فقیر
خارجین و ناصبین و قاسطین
جملگی باشند مردود و لعین
این سخن را یاد گیر و یاددار
تا بماند نام تو خود یادگار
ای برادر حال عالم نیک نیست
در درون او به جز یک دیک نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرکه با آل پیمبر صاف نیست
کار او جز گمرهی و لاف نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که با خاندان پیامبر رابطه خوبی نداشته باشد، به جز گمراهی و حرف‌های بی‌اساس، دستاورد دیگری ندارد.
ای برادر چند جوئی زرّ و مال
هست این مالت بدنیا خود وبال
هوش مصنوعی: برادرم، چه مقدار به دنبال جمع‌آوری طلا و ثروت هستی؟ برخی از مال و ثروت، خود باری بر دوش انسان در دنیا است.
رو تو گنج آخرت با دست آر
تا غنی باشی به پیش کردگار
هوش مصنوعی: با تلاش و زحمت خود، چیزی ارزشمند برای زندگی بعد از مرگ به دست بیاور تا در پیشگاه خداوند بی‌نیاز باشی.
أهل فضل و أهل دانش بر سرند
از میان خلق ایشان گوهرند
هوش مصنوعی: افراد با فضل و دانش در میان مردم مانند جواهر هستند. آنها از دیگران برترند و ارزش ویژه‌ای دارند.
خود گرفته خواب غفلت جان تو
بهر دنیا رفته است ایمان تو
هوش مصنوعی: در خواب غفلت خودی، جان تو فدای دنیا شده و ایمان تو از دست رفته است.
روز و شب باشی چو شیطان حیله گر
تا که وجه جامهٔ آری به بر
هوش مصنوعی: در طول روز و شب مانند شیطان فریبکار باش تا بتوانی لباس خود را به تن کنی.
روزها گردی پی وجه حرام
تا کنی پر معده‌ات را از طعام
هوش مصنوعی: هر روز به دنبال کسب درآمد حرام می‌روی تا شکم خود را از غذا پر کنی.
پس کنی فخر از لباست بر فقیر
خویش را سازی ز نعمت چون امیر
هوش مصنوعی: اگر به خاطر لباس خود به دیگران فخر می‌فروشی، از نعمت‌هایی که داری خود را مانند یک امیر بزرگ جلوه می‌دهی، در واقع نمی‌توانی به فقیران خودت افتخار کنی.
میکنی در دهر دستارت بزرگ
تا دهد دخلی ترا آن میر ترک
هوش مصنوعی: تو در دنیا موقعیت و مقام بزرگی به دست می‌آوری تا آن شخص با نفوذ، به تو کمک کند و روزی به تو دهد.
تا شوی با ظالمان همباز تو
باجفا پیشه شوی دمساز تو
هوش مصنوعی: اگر با ظالم‌ها دوست و هم‌نوا شوی، به زودی به راه ستم و بی‌رحمی کشیده می‌شوی و با آنها هم‌راستا خواهی شد.
روز و شب همچون سگ درّان شده
دردمند از جور تو گریان شده
هوش مصنوعی: روز و شب مانند سگی گرسنه و رنجور به خاطر ظلم و ستم تو در حال گریه و زاری هستم.
چون غنی گردی شوی تو پر غرور
این چنین کس را نباشد خود حضور
هوش مصنوعی: زمانی که شخصی ثروتمند و توانگر می‌شود، دچار خودپرستی و غرور می‌گردد. اما کسی که به این حال دچار شده، در واقع خود را از حضور واقعی و اصالت خویش دور می‌کند و این وضعیت برای او خوب نیست.
مستمندان جمله از جورت کباب
دردمندان را دل از ظلمت خراب
هوش مصنوعی: افراد نیازمند همگی از نوع برخورد تو آسیب می‌بینند و دل بیماران و رنج‌دیدگان تحت تأثیر ظلمت و مشکلات، شکسته و ویران می‌شود.
رو گریز از ظلم ظالم مُلک ملک
تاز بحر ظلم آئی سوی فلک
هوش مصنوعی: از ظلم ظالم دوری کن، زیرا سلطنت تو در آسمان‌ها به دست ظلم نمی‌رسد و به سمت آسمان‌ها نرو.
رو تو ظالم را بخود اغیار دان
بعد از آن رومظهر عطّار خوان
هوش مصنوعی: تو به من ظلم کردی، اما دیگران را به عنوان مجازات خود نمی‌دانم. بعد از آن، می‌خواهم به سمت عطار بروم.
رو تو از ظالم گریزان شو چو من
تا بیابی صحبت اهل سخن
هوش مصنوعی: از تو می‌خواهم که مانند من از ظلم و ستم دوری کنی تا بتوانی به محفل کسانی که اهل گفت‌وگو و سخن هستند بپیوندی.
تو خود از ظالم مدار امید نیک
روی ظالم خود سیه باشد چو دیگ
هوش مصنوعی: به خودت امید نداشته باش، چون ظالم خود را به هیچ‌وجه نمی‌توان به خوبی‌اش امیدوار بود. همان‌طور که دیگ سیاه است و نمی‌توان از آن نیکی انتظار داشت.
تا ترا باطور ظالم خو بود
کی ترا دنیا و دین نیکوبود
هوش مصنوعی: تا زمانی که با رفتار ظالمانه آشنا باشی، چگونه می‌توانی انتظار داشته باشی که دنیا و دین برایت خوب باشند؟
رو تو با زهّاد دین صحبت بدار
زآنکه ایشانند مقصود دیار
هوش مصنوعی: با متعهدان و زاهدان دین گفتگو کن، زیرا آن‌ها هدف اصلی و مقصود این دیار هستند.
رو تو پندم بشنو از بهر خدا
چند چیزی کن قبول از من بیا
هوش مصنوعی: به خاطر خدا به من گوش کن و چند نکته را از من بپذیر و کاری انجام بده.
خود حضوری یابی از پهلوی او
دین ودنیا گرددت بیشک نکو
هوش مصنوعی: اگر خود را در کنار او پیدا کنی، دین و دنیای تو به یقین به خوبی و نیکی خواهد انجامید.
مست معنی باش و مست می مباش
شو ز ظالم دور و همچون وی مباش
هوش مصنوعی: در زندگی به عمق معانی بپرداز و غرق در آن‌ها شو، اما در عیش و نوش افراط نکن. از ستمگران دوری کن و خودت هم به مانند آن‌ها نباش.
می ز معنی جوی و جام می بنوش
وآنگهی میباش در معنی خموش
هوش مصنوعی: از معنای عمیق زندگی بهره‌مند شو و از شراب لذت ببر، سپس در دل معنا خاموش و بی‌صدا بمان.
گر شوی تو مست از جام غرور
میشوی از رحمت حق دور دور
هوش مصنوعی: اگر به خاطر غرور خود مست و مغرور شوی، از رحمت خداوند دور خواهی شد.
پاکبازانی که اندر ژنده‌اند
خود بصورت مرده ودل زنده‌اند
هوش مصنوعی: افرادی که در ظاهر لباس کهنه و نامناسب به تن دارند، اما در درونشان زندگی و روحی پر از عشق و پاکی دارند.
گرچه گریانند دایم آن همه
گشته‌اند ازعجب توخندان همه
هوش مصنوعی: هر چند که آنان همیشه در حال گریه هستند، اما از شگفتی تو همه لبخند بر لب دارند.
قبله کردی مال دنیا را چنین
لیک غافل گشتهٔ از راه دین
هوش مصنوعی: مال دنیا را به سمت قبله قرار دادی، اما از مسیر دین غافل شده‌ای.
گر همی خواهی که تو انسان شوی
در معانیّ خدا رهدان شوی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی واقعیًا انسان شوی، باید در شناخت معانی خدا و حقیقت‌های روحانی پیشرفت کنی و به آنها نزدیک شوی.
رو میازار و مکن دلها کباب
رو ببند از خویشتن تو راه خواب
هوش مصنوعی: دل دیگران را داغان نکن و موجب آزارشان نشو. از خودت کمی فاصله بگیر و به آرامش خودت فکر کن.
تو کرم را ورد جان خویش کن
بعد از آن شرع نبی را پیش کن
هوش مصنوعی: به خودت بپرداز و روح خود را با نیکوکاری پر کن، سپس به قوانین و راه و روش پیامبر توجه کن و آن‌ها را به کار بگیر.
تو کرم بر خویش واجب دان چو شاه
ورنه آن حالت برد شیطان ز راه
هوش مصنوعی: شما باید به خودتان احترام بگذارید و خود را ارزشمند بدانید، همان‌طور که یک شاه این کار را انجام می‌دهد. در غیر این صورت، ممکن است از مسیر درست دور شوید و تحت تأثیر شیطان قرار بگیرید.
هست شیطان با تو همراه ای پسر
من تراکردم از این معنی خبر
هوش مصنوعی: ای پسر من، شیطان همیشه در کنار توست و من تو را از این موضوع آگاه کرده‌ام.
هست با تو فعل بد تو بدمکن
زانکه بدباشد بدوزخ بی‌سخن
هوش مصنوعی: اگر کاری بدی از تو سر بزند، با من بد نکن، زیرا عواقب بد، مستقیماً به جهنم خواهد انجامید.
راه حق میرو تو همچون بایزید
زانکه او با جعفر صادق رسید
هوش مصنوعی: به مسیر درست نرو مانند بایزید، چون او به جعفر صادق دست یافت.
او مرید جعفر صادق بُده است
بر تمام علم دین حاذق بُده است
هوش مصنوعی: او شاگرد جعفر صادق بوده و در تمام علم دین دارای مهارت و تسلط کامل است.
هر که او گنج معانی را بدید
جام عرفان اوز دست شه کشید
هوش مصنوعی: هر کسی که به عمق معانی و مفاهیم عرفانی دست پیدا کند، چون در جام عرفان است، از دست محبوب و بزرگوار جدا نمی‌شود.
ای برادر راست گویم من بتو
غیر راه مرتضی نبود نکو
هوش مصنوعی: ای برادر، من به تو راست می‌گویم، غیر از راه خوب و صحیح مرتضی هیچ راهی وجود ندارد.
رو تو راه مصطفی را همچو من
دان ز راه او خدا را همچو من
هوش مصنوعی: به راهی که پیامبر (مصطفی) رفته است، مسیری را که من پیموده‌ام، بشناس و به خداوند به همان شیوه که من می‌شناسم، نزدیک شو.
دین آل او ز حقّ مطلق است
لیک هفتاد و دو مذهب ناحق است
هوش مصنوعی: دین واقعی و صحیح از منبعی کاملاً درست و مطمئن سرچشمه می‌گیرد، اما ایده‌ها و ادیان مختلفی وجود دارند که نادرست و ناصحیح محسوب می‌شوند.
حق یکی دان مذهب حق هم یکی
زین کلام من نیفتی در شکی
هوش مصنوعی: حق را یکی بدان و مذهب حق نیز یکی است. به این گفته من شک نکن.
هرکه شک آرد خدا بیزار اوست
وآنکه یارم شد خدا غمخوار اوست
هوش مصنوعی: هر کس به خدا شک داشته باشد، خدا از او دور است و آن کسی که با من دوست شود، خداوند از او حمایت می‌کند.
مرتضی اسرار احمد را شنید
غیر او اسرار حق برگو که دید
هوش مصنوعی: مرتضی حقایق ناپیدا و رازهای پیامبر را دریافت کرد؛ پس از او کسی نمی‌تواند به رازهای الهی دست یابد یا آن‌ها را ببیند.
دید او از دید هر کس برتر است
ز آنکه احمد را چو جان او در براست
هوش مصنوعی: نگاه او از دیدگان همه بالاتر است، زیرا که احمد (پیامبر) برای او همچون جانش گرانبهاست.
بود اوداماد و بن عمّ رسول
خارجی را نبود این معنی قبول
هوش مصنوعی: در این متن اشاره به این است که او و فرزند عموی پیامبر، شخصی خارجی و جدا افتاده از او هستند و هیچگونه پذیرشی از این وضعیت وجود ندارد. به نوعی نشان می‌دهد که بین آن‌ها ارتباطی وجود ندارد و این موضوع مورد قبول واقع نخواهد شد.
خارجی چشم خرد بر دوخته
او میان نار یزدان سوخته
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به فردی است که با دقت و هوشیاری به اطراف خود نگاه می‌کند و در حالی که در آتش مشکلات یا فتنه‌ها قرار دارد، به خدا و حقایق معنوی توجه و ارتباط دارد. این شخص به درستی می‌بیند و شرایط را درک می‌کند، حتی در شرایط سخت و دشوار.
خارجی شد در دو عالم رو سیاه
زآنکه در باطن ندارد حبّ شاه
هوش مصنوعی: در دو جهان، آن کسی که درونش عشق شاه را ندارد، روی سیاه و شرمنده خواهد بود.
خارجی گشته بسی خوار و حقیر
زآنکه او شد خارج از راه امیر
هوش مصنوعی: کسی که از مسیر درست و راهنمایی خوب خارج شود، به شدت ذلیل و بی‌مقدار می‌شود.
خارجی اندر جهان بی رو شده
او ندیده یار از آن هر سو شده
هوش مصنوعی: انسانی که در این دنیا بی‌خبر و گم شده است، چون دوستش را از هر سمت نمی‌بیند، به نوعی به جستجوی او می‌پردازد.
هر که او برگشت از راه امیر
خارجی باشد بدان تو ای فقیر
هوش مصنوعی: هر کسی که از مسیر واقعی و درست برگردد، شبیه به یک خارجی است، پس تو ای فقیر، این را در نظر داشته باش.
خارجین و ناصبین و قاسطین
جملگی باشند مردود و لعین
هوش مصنوعی: تمام کسانی که از ما جدا شده و بر علیه ما قرار گرفته‌اند، مطرود و منفور هستند.
این سخن را یاد گیر و یاددار
تا بماند نام تو خود یادگار
هوش مصنوعی: این حرف را به خاطر بسپار و در ذهنت نگه‌دار تا نام تو به یادگار بماند.
ای برادر حال عالم نیک نیست
در درون او به جز یک دیک نیست
هوش مصنوعی: ای برادر، وضعیت دنیا خوب نیست و در دل آن جز یک دیگ (مشکلات و مسائل) چیزی وجود ندارد.

حاشیه ها

1398/08/09 21:11
سروش

جز محمد و علی ال او
صراطی هست نباشد بهتر از او
کج راهو بیراه است جز او
گر نبینی نور ال او