بخش ۴۶ - سؤال نمودن خواجه ابوالحسن نوری سبب مخالفت معاویة بن ابی سفیان علیه اللعنه و بیان نمودن آن را
خواجهٔ نوری بما همخانه بود
وز طریق ناقصان بیگانه بود
علم معنی از وجودش همچونور
شعله میزد همچو نور کوه طور
یک شبی در پیش من آن بحر راز
از حکایات شهان میگفت باز
از احادیث نبیّ و از علوم
وز حکایات شه هر مرز و بوم
گفتگوئی بود خوش ما را بهم
از مقامات صحابه بیش و کم
گفتمش از حرب صفّین گو سخن
یا زحرب نهروان هم یاد کن
چون امیرالمؤمنین آن قتل عام
کردو گفتا خود منم نصّ کلام
چون کلام الله را بر چوب دید
کرد با اصحاب خود گفت و شنید
که شما را خود طبیب حاذقم
آن کلام صامت و من ناطقم
صد هزاران تن ز سر بیجان شده
ذوالفقار شاه خونریزان شده
این چنین قتلی ندانم بهر چیست
پور بوسفیان بگو بر دین کیست
پور بوسفیان ز اصحاب نبی است
جنگ او با مرتضی از بهر چیست
گفت او با من که گویم سرّاین
گوش خود را سوی من دارای امین
چونکه فاروق از جهان بیرون شتافت
حکم در ایّام ذوالنورین یافت
گفت با او چون توهستی خویش من
دایماً خواهی که باشی پیش من
بیتو ملک شام ویران میشود
بر طریق قوم هامان میشود
بایدت رفتن بشام و عدل کرد
مال دنیا را سراسر بذل کرد
خاطر درویش و مسکین شاد کن
مسجد اندر شام و مصر آباد کن
پس بدست خویش منشورش نوشت
کرد لازم حکم او برخوب و زشت
او گرفت آن حکم وشد تا حد شام
زیر حکم آورد مردم را تمام
گاه گاهی از ضرورت ظلم کرد
بر همه ارباب دولت ظلم کرد
چون شنید او بارها آن ظلم وداد
او تغافل کرد و داد کس نداد
عاقبت از ظلم و جور آن پلید
گشت ذوالنّورین کشته روز عید
مردمان کردند سعی قتل او
هیچکس حاضر نشد در غسل او
پور صدّیق آمده با او بجنگ
بر سر او بارها میریخت سنگ
هم بایشان سعد و مالک یار شد
ز آنکه از کردار او بیزار شد
این خبر چون پور بوسفیان شنید
گفت واویلا خلیفه شد شهید
زین خبر صبح نشاطش شام شد
ظلم پیشه کرد و بیآرام شد
پس تفحص کرد کاین غوغا که کرد
با خلیفه این چنین سودا که کرد
مردمان گفتند کز دفع گزند
جمله از قهرش ز اطراف آمدند
و آن همه در پیش حیدر رفتهاند
بر ره سلمان و بوذر رفتهاند
جمله را با او شده بیعت درست
گوئیا این نخل از آن باغ رست
چون همه در بیعت شاه آمدند
از همه راهی به یک راه آمدند
او ورا از شام دردم عزل کرد
هر چه بود ازمال جمله بذل کرد
پس امیر از شام او را خلع کرد
وین چنین حکم از برای شرع کرد
مملکت را حکم با عباس داد
بر همه اقران خود فضلش نهاد
بهر ملک شام منشور او گرفت
حکم هر نزدیک و هر دور او گرفت
پورسفیان لشکری را عرض کرد
بهر لشکر بس یراقی فرض کرد
کرد شخصی را سوی حیدر روان
گفت رو این نامه را با او رسان
گفت دارم خون عثمان را طلب
تا که کرده قتل او را بی سبب؟
قاتلان هستند پیشت این زمان
جانب من زود شان بفرست هان
تا از ایشان من کنم تحقیق آن
ورنه ریزد خون خلقی در جهان
پس همی گفتند از هر مرد و زن
جملگی با پورسفیان این سخن
که علی صد بار با ایشان بگفت
با همه در آشکارا و نهفت
که باو دم کم زنید از هر کجی
گشته ذوالنورین با منِ ملتجی
گر باو دیگر عداوت میکنید
خویشتن را زود گردن میزنید
ترک کردند آن جماعت چند روز
چونکه بیرون رفت شاه دلفروز
کار خود کردند و شه حاضر نبود
این چنین قتلی بکس ظاهر نبود
شاه هم اندر جواب نامه گفت
کای شده با مکر و با هر حیله جفت
گر تو اندر قتل او داری سخن
ساز دار العدل و تحقیقی بکن
زود حاضر شو بپرس از حال او
وز عناد خلق و قیل و قال او
قتل او راتا سبب ظاهر شود
هر که باشد قاتلش حاضر شود
چون بر او ثابت شود آن حال و کار
او قصاص آن بیابد در کنار
از امیرالمؤمنین چون این شنفت
پور بوسفیان جواب خوش بگفت
گفت من خود حاکمم بر اهل شام
متّفق باشند با من خاص و عام
گفت آن دم چون علم را برفراشت
حاکم اندر شهر کی خواهم گذاشت
حکم نشنید از امیرمؤمنان
اوفتاد اندر خطا یک چند آن
کرد در دین چون خلاف آن بیحیا
گشت واقع لاجرم آن حربها
این سخن را چون بیان کرد این چنین
گفتم ای نوری چه میگوئی در این
گفت از من بشنو ای طالب عیان
این حکایت را که من سازم بیان
من ز باب خود شنیدم این سخن
کو بمن گفت این معانی فهم کن
شافعی هم گفته زین معنی تمام
وین سخن خاص است در عالم نه عام
بخش ۴۵ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «التعظیم لامر الله والشفقة علی خلق الله»: تا که ایمانت شود محکم از اوبخش ۴۷ - عقد اخوت مصطفی با مرتضی: گفت روزی مصطفی اصحاب را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواجهٔ نوری بما همخانه بود
وز طریق ناقصان بیگانه بود
هوش مصنوعی: خواجهٔ نوری در خانهٔ ما زندگی میکرد و از طریق افرادی که ناقص و ناتوان بودند، دور بود.
علم معنی از وجودش همچونور
شعله میزد همچو نور کوه طور
هوش مصنوعی: دانش او از وجودش مانند شعلهای میدرخشید، همچون نوری که از کوه طور ساطع میشود.
یک شبی در پیش من آن بحر راز
از حکایات شهان میگفت باز
هوش مصنوعی: یک شب، در برابر من، دریاچه رازها از داستانهای پادشاهان سخن میگفت.
از احادیث نبیّ و از علوم
وز حکایات شه هر مرز و بوم
هوش مصنوعی: از سخنان پیامبر و از دانشها و داستانهای هر سرزمین بهرهمند شو.
گفتگوئی بود خوش ما را بهم
از مقامات صحابه بیش و کم
هوش مصنوعی: گفتگویی بین ما شکل گرفت که بسیار لذتبخش بود و به تبادل نظر درباره مقامهای صحابه پرداختیم.
گفتمش از حرب صفّین گو سخن
یا زحرب نهروان هم یاد کن
هوش مصنوعی: به او گفتم که از نبرد صفین صحبت کن یا اینکه از جنگ نهروان هم یاد بکن.
چون امیرالمؤمنین آن قتل عام
کردو گفتا خود منم نصّ کلام
هوش مصنوعی: امیرالمؤمنین در زمان خود اقداماتی انجام داد که به نوعی به کشتار و نابودی افراد منجر شد و او به این موضوع اشاره کرد که خود را به عنوان منبع و دلیل آن اقدامات معرفی کرده است.
چون کلام الله را بر چوب دید
کرد با اصحاب خود گفت و شنید
هوش مصنوعی: وقتی که کلام خدا را بر روی چوب مشاهده کرد، با دوستانش به گفتگو و تبادل نظر پرداخت.
که شما را خود طبیب حاذقم
آن کلام صامت و من ناطقم
هوش مصنوعی: من طبیب ماهری هستم که در دلم به شما کمک میکنم، اما کلام من تنها از زبانم جاری میشود.
صد هزاران تن ز سر بیجان شده
ذوالفقار شاه خونریزان شده
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد به هنگام نبرد به خاطر ضربات شمشیر قدرتمند و خونین یک شاه، جان خود را از دست دادهاند.
این چنین قتلی ندانم بهر چیست
پور بوسفیان بگو بر دین کیست
هوش مصنوعی: من نمیفهمم که این نوع قتل برای چه هدفی انجام شده است، ای پسر بوسفیان، بگو این کار بر اساس چه دینی است؟
پور بوسفیان ز اصحاب نبی است
جنگ او با مرتضی از بهر چیست
هوش مصنوعی: فرزند بوسفیان از یاران پیامبر است، اما دلیل جنگ او با مرتضی چیست؟
گفت او با من که گویم سرّاین
گوش خود را سوی من دارای امین
هوش مصنوعی: او به من گفت که راز این موضوع را برای من بگو، گوش خود را به من بسپار که من امانتدار هستم.
چونکه فاروق از جهان بیرون شتافت
حکم در ایّام ذوالنورین یافت
هوش مصنوعی: زمانی که فاروق از دنیا رفت، خلافت به ذوالنورین رسید و او در این ایام مسئولیت را به عهده گرفت.
گفت با او چون توهستی خویش من
دایماً خواهی که باشی پیش من
هوش مصنوعی: در این بیت، شخصی به دیگری میگوید که حال و احوالش را جویا میشود و میفهمد که دایماً آرزو دارد که پیش او باشد و همراهش بماند. انگار این ارتباط و نزدیکی برایش مهم و ارزشمند است.
بیتو ملک شام ویران میشود
بر طریق قوم هامان میشود
هوش مصنوعی: شام (سوریه) به وسیله قومی که شبیه هامان هستند، ویران خواهد شد.
بایدت رفتن بشام و عدل کرد
مال دنیا را سراسر بذل کرد
هوش مصنوعی: باید بروی به شام و با انصاف رفتار کنی، و تمام دارایی دنیایی خود را ببخشی و تقسیم کنی.
خاطر درویش و مسکین شاد کن
مسجد اندر شام و مصر آباد کن
هوش مصنوعی: دل فقیران و بیپناهان را شاد کن، شهرهای شام و مصر را آباد بساز.
پس بدست خویش منشورش نوشت
کرد لازم حکم او برخوب و زشت
هوش مصنوعی: پس او با دستان خودش فرمانی را نوشت که طبق آن، کارهای خوب و بد مشخص شد.
او گرفت آن حکم وشد تا حد شام
زیر حکم آورد مردم را تمام
هوش مصنوعی: او قدرت و حکمرانی را به دست گرفت و تا مناطق شام پیش رفت و تمامی مردم را زیر فرمان خود قرار داد.
گاه گاهی از ضرورت ظلم کرد
بر همه ارباب دولت ظلم کرد
هوش مصنوعی: گاهی اوقات به خاطر شرایط خاص، ناچار به ظلم کردن بر همه صاحبمنصبان و قدرتها شده است.
چون شنید او بارها آن ظلم وداد
او تغافل کرد و داد کس نداد
هوش مصنوعی: او بارها ظلم و ستم او را شنیده بود، اما با بیتوجهی برخورد کرد و به کسی کمک نکرد.
عاقبت از ظلم و جور آن پلید
گشت ذوالنّورین کشته روز عید
هوش مصنوعی: در نهایت، به خاطر ظلم و ستم یکی از افراد بدذات، ذوالنورین در روز عید به قتل رسید.
مردمان کردند سعی قتل او
هیچکس حاضر نشد در غسل او
هوش مصنوعی: مردم برای کشتن او تلاش کردند، اما هیچکس در مراسم غسل او حاضر نشد.
پور صدّیق آمده با او بجنگ
بر سر او بارها میریخت سنگ
هوش مصنوعی: پسر صدّیق برای جنگیدن با او آمده و بارها بر سر او سنگ میریخت.
هم بایشان سعد و مالک یار شد
ز آنکه از کردار او بیزار شد
هوش مصنوعی: به خاطر رفتار ناخوشایند او، سعد و مالک دیگر با او دوست نشدند.
این خبر چون پور بوسفیان شنید
گفت واویلا خلیفه شد شهید
هوش مصنوعی: زمانی که این خبر را پور بوسفیان شنید، با حیرت و افسوس گفت وای به حال ما! خلیفه به شهادت رسید.
زین خبر صبح نشاطش شام شد
ظلم پیشه کرد و بیآرام شد
هوش مصنوعی: این خبر باعث شد که صبحش شادابی و نشاطش به شب تبدیل شود. او به قهری و ظلم و بیقراری گرایید.
پس تفحص کرد کاین غوغا که کرد
با خلیفه این چنین سودا که کرد
هوش مصنوعی: پس آغاز به جستجو کرد که این هیاهو که با خلیفه به راه افتاده، چه نوع رونقی را ایجاد کرده است.
مردمان گفتند کز دفع گزند
جمله از قهرش ز اطراف آمدند
هوش مصنوعی: مردم گفتند که برای جلوگیری از آسیب، همه از اطراف به سوی او آمدند تا از خشم او دوری کنند.
و آن همه در پیش حیدر رفتهاند
بر ره سلمان و بوذر رفتهاند
هوش مصنوعی: همهی آن افراد به مقام و منزلت حیدر (علی) میرسند، اما در مسیر سلمان و بوذر (دو شخصیت بزرگ و فداکار اسلامی) قرار میگیرند.
جمله را با او شده بیعت درست
گوئیا این نخل از آن باغ رست
هوش مصنوعی: همه چیز بر اساس ارتباط با او شکل گرفته است. درست گویی، این درخت از همان باغ جوانه زده است.
چون همه در بیعت شاه آمدند
از همه راهی به یک راه آمدند
هوش مصنوعی: وقتی همه به توافق رسیدند و به حمایت از شاه پیوستند، همه به یک مسیر و هدف مشترک روی آوردند.
او ورا از شام دردم عزل کرد
هر چه بود ازمال جمله بذل کرد
هوش مصنوعی: او برای درمان دردش از شام، تمام داراییاش را خرج کرد و هر چه داشت را بخشید.
پس امیر از شام او را خلع کرد
وین چنین حکم از برای شرع کرد
هوش مصنوعی: امیر او را از مقامش در شام عزل کرد و بدین ترتیب حکمی بر اساس قانون صادر نمود.
مملکت را حکم با عباس داد
بر همه اقران خود فضلش نهاد
هوش مصنوعی: عباس به عنوان حاکم کشور انتخاب شد و بر تمامی همتایانش برتری و فضیلتش را نشان داد.
بهر ملک شام منشور او گرفت
حکم هر نزدیک و هر دور او گرفت
هوش مصنوعی: به خاطر فرمان او، همه چیز در سرزمین شام منظم شد و هر چیزی، چه نزدیک باشد و چه دور، تحت کنترل او درآمد.
پورسفیان لشکری را عرض کرد
بهر لشکر بس یراقی فرض کرد
هوش مصنوعی: پورسفیان به لشکری گفت که برای نبرد، باید هر کدام از شما آماده و مقید به انجام وظایف خود باشید.
کرد شخصی را سوی حیدر روان
گفت رو این نامه را با او رسان
هوش مصنوعی: شخصی به سوی حیدر رفت و گفت این نامه را به او برسان.
گفت دارم خون عثمان را طلب
تا که کرده قتل او را بی سبب؟
هوش مصنوعی: شخصی در تلاش است تا دلیل و حساب منطقی برای قتل عثمان پیدا کند و میخواهد بداند چرا او را بدون دلیل کشتهاند.
قاتلان هستند پیشت این زمان
جانب من زود شان بفرست هان
هوش مصنوعی: در این لحظه، قاتلان به سمت تو آمدهاند. هرچه سریعتر افرادی را از جانب من به سویشان بفرست.
تا از ایشان من کنم تحقیق آن
ورنه ریزد خون خلقی در جهان
هوش مصنوعی: به منظور تحقیق و بررسی از این افراد، باید اقدام کنم؛ وگرنه موجب خسارت و آسیب به مردم در دنیا خواهد شد.
پس همی گفتند از هر مرد و زن
جملگی با پورسفیان این سخن
هوش مصنوعی: همه مردان و زنان به این موضوع اشاره کردند و درباره پورسفیان صحبت کردند.
که علی صد بار با ایشان بگفت
با همه در آشکارا و نهفت
هوش مصنوعی: علی بارها با آنها صحبت کرد، هم به صورت علنی و هم به طور پنهانی.
که باو دم کم زنید از هر کجی
گشته ذوالنورین با منِ ملتجی
هوش مصنوعی: به او بگویید که از هرگونه انحراف و نادرستی پرهیز کند، زیرا من در وضعیت دشواری به او پناه آوردهام و نیازمند راهنماییاش هستم.
گر باو دیگر عداوت میکنید
خویشتن را زود گردن میزنید
هوش مصنوعی: اگر با او دشمنی کنید، در واقع خودتان را به زودی به هلاکت خواهید رساند.
ترک کردند آن جماعت چند روز
چونکه بیرون رفت شاه دلفروز
هوش مصنوعی: مدتی آن گروه به دلیل خروج شاه دلفروز ترک وطن کردند.
کار خود کردند و شه حاضر نبود
این چنین قتلی بکس ظاهر نبود
هوش مصنوعی: آنها کار خود را انجام دادند و در اینجا شاه حاضر نبود؛ چنین قتلی آشکار نبود.
شاه هم اندر جواب نامه گفت
کای شده با مکر و با هر حیله جفت
هوش مصنوعی: پادشاه در پاسخ نامه گفت که با تزویر و حیله، خود را به چنین وضعیتی دچار کردهای.
گر تو اندر قتل او داری سخن
ساز دار العدل و تحقیقی بکن
هوش مصنوعی: اگر در مورد کشتن او سخن میگویی، باید با انصاف و عدالت برخورد کنی و به تحقیق بپردازی.
زود حاضر شو بپرس از حال او
وز عناد خلق و قیل و قال او
هوش مصنوعی: سریع آماده شو و از حال او بپرس و از دشمنی مردم و حرف و حدیثهایی که دربارهاش میزنند.
قتل او راتا سبب ظاهر شود
هر که باشد قاتلش حاضر شود
هوش مصنوعی: اگر کشته شدن او باعث به وقوع پیوستن یک دلیل شود، هر کسی که قاتل او باشد، به زودی خود را نشان خواهد داد.
چون بر او ثابت شود آن حال و کار
او قصاص آن بیابد در کنار
هوش مصنوعی: زمانی که حال و وضعیت او به طور ثابت و واضح مشخص شود، مجازات او نیز در کنار آن مشخص خواهد شد.
از امیرالمؤمنین چون این شنفت
پور بوسفیان جواب خوش بگفت
هوش مصنوعی: وقتی امیرالمؤمنین این را شنید، پسر بوسفیان جواب خوبی داد.
گفت من خود حاکمم بر اهل شام
متّفق باشند با من خاص و عام
هوش مصنوعی: او گفت که من خود حاکم بر مردم شام هستم و همه، چه افراد خاص و چه عمومی، باید با من توافق داشته باشند.
گفت آن دم چون علم را برفراشت
حاکم اندر شهر کی خواهم گذاشت
هوش مصنوعی: او در آن لحظه گفت: وقتی که علم (پرچم یا نشانه) را برمیافرازد، حاکم در شهر چه زمانی اجازه خواهد داد (یا چه کار خواهد کرد).
حکم نشنید از امیرمؤمنان
اوفتاد اندر خطا یک چند آن
هوش مصنوعی: او فرمان امیرمؤمنان را نشنید و به همین دلیل مدتی در اشتباه ماند.
کرد در دین چون خلاف آن بیحیا
گشت واقع لاجرم آن حربها
هوش مصنوعی: در دین، به خاطر رفتار ناپسند و بیاحترامی، عواقب ناگواری به وجود آمده است.
این سخن را چون بیان کرد این چنین
گفتم ای نوری چه میگوئی در این
هوش مصنوعی: وقتی این موضوع را بیان کرد، به او گفتم: ای نور، نظر تو در این باره چیست؟
گفت از من بشنو ای طالب عیان
این حکایت را که من سازم بیان
هوش مصنوعی: بشنو ای خواسته حقیقت، این داستان را که من آن را شرح میدهم.
من ز باب خود شنیدم این سخن
کو بمن گفت این معانی فهم کن
هوش مصنوعی: من از پدرم این حرف را شنیدم که به من گفت این مفاهیم را درک کن.
شافعی هم گفته زین معنی تمام
وین سخن خاص است در عالم نه عام
هوش مصنوعی: شافعی نیز این موضوع را بیان کرده و گفته است که این مطلب به طور ویژهای در دنیای علم مطرح است و عمومی نیست.