بخش ۴۵ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «التعظیم لامر الله والشفقة علی خلق الله»
تا که ایمانت شود محکم از او
مهر او میدار در جانت نکو
جان خود آمیز با مهرش نکو
تا درآید در میان جانت او
دیگری آن کز میان خلق رو
گوشهای گیر ودرون دلق رو
چون بیابی سرّ ما سرپوش باش
در میان عاشقان می نوش باش
رو چو عطّار و قناعت پیشه کن
در میان مظهرم اندیشه کن
زاد راهت هرچه باشد غیر ازین
دشمنان باشند و دارندت کمین
ای برادر اهل دنیا را مبین
ز آنکه ایشانند گمراهان دین
تو بهردرویش عارف باش یار
گاه گاهی جوهر را پیش آر
چون ببینی جوهر ذاتم چنان
اندر آیی در میان سالکان
درّ ز بحر دل در آرم بیشمار
گر تو میجوئیش رو جوهر بیار
هر دری زین گوشوار عالمی است
هر که این راگوش دارد آدمی است
فکر وذکر خویش را صافی بساز
جهد فرما آنگهی اندر نماز
بعد از آنی روزهدار از کلّ نفس
ز آنکه باشد روزهٔ تو غلّ نفس
از طعام بد بپرهیز ای پسر
همچو دد کم باش خونریز ای پسر
نفس را از روزه اندر بنددار
مر ورا نز لقمهٔ خورسند دار
روزهای میدار چون مردان مرد
نفس خود را از همه میدار فرد
نی همین از اکل او را باز دار
بلکه نگذارش بفکر هیچ کار
رو تو کُش نفس و مگردانش تو سیر
وانگهی بر خود مگردانش دلیر
ذکر حقّ باشد تمامی کار او
ورنه از خوردن نباشد عار او
در میان اهل معنی کن حضور
ز آنکه ایشانند چون دریای نور
رو تو از مردان دین غافل مباش
ز آنکه ایشانند ما را خواجه تاش
گر تو اهل فضل را نشناختی
دین و دنیا را به یک جو باختی
رومعانی دان شو و اسرار خوان
تا شوی در ملک معنی جان جان
نقطهٔ باب ولایت را طلب
و آنگهی از وی هدایت را طلب
گر نبایستی بعالم راهبر
کی فرستادی رسول با خبر
انبیا را اولیا باشد وصی
اولیا را اصفیا باشد صفی
اولیا و انبیا لطف حقّاند
در حقیقت جمله حقّ مطلقاند
انبیا را خود ولی باید مبین
تا بگوید علم معنی را یقین
گر تو بی ایشان روی راه ای پسر
از حقیقت خود کجا یابی خبر
گر نیابی تو ولی را در جهان
رو ز مظهر جوی تا گوید عیان
هر چه ایشان گفتهاند آن را شنو
هرچه کردند ای پسر با آن گرو
تا شوی در ملک معنی مقتدا
خیز و برخوان ربّ انصرنی علی
تا رسی بر آنچه مقصودت بود
خود بیابی آنچه مطلوبت بود
بهره کی یابی ولی زین کار تو
زآنکه میجوئی بسی اسرار تو
هرکه آزار کسی دارد بدل
پیش مردان باشد اودایم خجل
جانت از مهر علی آباد کن
خاطرت از بار غم آزاد کن
بخش ۴۴ - تربیت نمودن بطلب هدایت و بیان آنکه مراد از کلمه التعظیم لامر الله فرمان بردن ولایت امیر است و تعظیم نمودن آن و شفقت نمودن برخلق بتعلیم آن: ای پسر گویم ترا آثار خیربخش ۴۶ - سؤال نمودن خواجه ابوالحسن نوری سبب مخالفت معاویة بن ابی سفیان علیه اللعنه و بیان نمودن آن را: خواجهٔ نوری بما همخانه بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا که ایمانت شود محکم از او
مهر او میدار در جانت نکو
هوش مصنوعی: زمانی که ایمانت قوی و استوار شود، باید محبت او را در وجودت نگهداری.
جان خود آمیز با مهرش نکو
تا درآید در میان جانت او
هوش مصنوعی: خود را با عشق و محبت او درآمیز تا او در دل تو وارد شود.
دیگری آن کز میان خلق رو
گوشهای گیر ودرون دلق رو
هوش مصنوعی: دیگری کسی است که از میان مردم دوری کند و در تنهایی خود به گلیمی پناه ببرد.
چون بیابی سرّ ما سرپوش باش
در میان عاشقان می نوش باش
هوش مصنوعی: زمانی که به راز و اسرار ما پی ببری، باید مانند یک رازدار در کنار عاشقان باقی بمانی. از این عشق بهرهمند شو و شیرینی آن را بچش.
رو چو عطّار و قناعت پیشه کن
در میان مظهرم اندیشه کن
هوش مصنوعی: چهرهات را مانند عطّار زیبا و دلنشین کن و در میانهی زندگی، در مورد من به تفکر و تأمل بپرداز.
زاد راهت هرچه باشد غیر ازین
دشمنان باشند و دارندت کمین
هوش مصنوعی: هر چیزی که در مسیرت قرار گیرد، جز این، دشمنان تو هستند که برای تو نقشه میکشند و در کمین نشستهاند.
ای برادر اهل دنیا را مبین
ز آنکه ایشانند گمراهان دین
هوش مصنوعی: ای برادر، به دنیاپرستان نگاه نکن، زیرا آنها در دین گمراهاند.
تو بهردرویش عارف باش یار
گاه گاهی جوهر را پیش آر
هوش مصنوعی: در هر زمانی که با شخصی عارف و دانا روبهرو شدی، سعی کن که ارزش و درک عمیق خود را نشان دهی.
چون ببینی جوهر ذاتم چنان
اندر آیی در میان سالکان
هوش مصنوعی: وقتی که جوهر وجود و حقیقت من را ببینی، آنقدر به تو اثر میگذارد که در میان مسافران و جویندگان حقیقت قرار میگیری.
درّ ز بحر دل در آرم بیشمار
گر تو میجوئیش رو جوهر بیار
هوش مصنوعی: اگر در دل دریایی از احساسات و رازها را جستجو کنی، میتوانم آن را بهطور بینهایت برایت به نمایش بگذارم. فقط کافی است که تو هم جواهری از درون خود را بیاوری.
هر دری زین گوشوار عالمی است
هر که این راگوش دارد آدمی است
هوش مصنوعی: هر در و هر ورودی به این جهان نماد و نمایی از یک عالم بزرگتر است و تنها کسی که توانسته باشد این نکته را درک کند، حقیقی و انسانوار به شمار میآید.
فکر وذکر خویش را صافی بساز
جهد فرما آنگهی اندر نماز
هوش مصنوعی: به خودت فکر کن و ذکرت را خالص و پاک کن. تلاش کن و سپس در نماز خود حاضر شو.
بعد از آنی روزهدار از کلّ نفس
ز آنکه باشد روزهٔ تو غلّ نفس
هوش مصنوعی: بعد از آنکه انسان روزهدار میشود، باید از تمام نفس خود مراقبت کند؛ چرا که روزهاش به معنای جلوگیری از خواستههای نفس است.
از طعام بد بپرهیز ای پسر
همچو دد کم باش خونریز ای پسر
هوش مصنوعی: ای پسر، از خوردن غذاهای نامناسب دوری کن و مانند جانورانی که به خونریزی شناخته شدهاند، کم پیدا شو.
نفس را از روزه اندر بنددار
مر ورا نز لقمهٔ خورسند دار
هوش مصنوعی: نفس را با روزه کنترل کن و او را به دنیای لذتهای مادی و خوراک معطوف نکن.
روزهای میدار چون مردان مرد
نفس خود را از همه میدار فرد
هوش مصنوعی: روزی را بهسبک مردان بزرگ بگذران و کنترل نفس و خواستههای خود را از همه چیز مهمتر بدان.
نی همین از اکل او را باز دار
بلکه نگذارش بفکر هیچ کار
هوش مصنوعی: به او اجازه نده که از چیزی بخورد، بلکه نگذار که به هیچ کار دیگری فکر کند.
رو تو کُش نفس و مگردانش تو سیر
وانگهی بر خود مگردانش دلیر
هوش مصنوعی: نفس خود را آرام کن و نگذار خسته شود، سپس به خودت برنگردان که دلیرانه به این کار ادامه بدهی.
ذکر حقّ باشد تمامی کار او
ورنه از خوردن نباشد عار او
هوش مصنوعی: تمامی کارهای او باید به یاد خداوند باشد، و گرنه از غذا خوردن او هیچ شرم و حیایی نیست.
در میان اهل معنی کن حضور
ز آنکه ایشانند چون دریای نور
هوش مصنوعی: در جمع افرادی که به عمق معنا و معرفت دست یافتهاند، حضوری داشته باش؛ زیرا آنها مانند دریاهایی از نور هستند.
رو تو از مردان دین غافل مباش
ز آنکه ایشانند ما را خواجه تاش
هوش مصنوعی: از مردان دین غافل نشو، زیرا آنها هستند که ما را آموزش میدهند و هدایت میکنند.
گر تو اهل فضل را نشناختی
دین و دنیا را به یک جو باختی
هوش مصنوعی: اگر فضل و دانش را نشناسی، در واقع دین و دنیایت را به راحتی از دست دادهای.
رومعانی دان شو و اسرار خوان
تا شوی در ملک معنی جان جان
هوش مصنوعی: به دنیای معانی و رازها وارد شو تا در سرزمین حقیقت جانت شکوفا شود.
نقطهٔ باب ولایت را طلب
و آنگهی از وی هدایت را طلب
هوش مصنوعی: به دنبال نقطهای باش که دروازهٔ ولایت و مقام معنوی است و سپس از آنجا راهنمایی و هدایت دریافت کن.
گر نبایستی بعالم راهبر
کی فرستادی رسول با خبر
هوش مصنوعی: اگر قرار بود که در عالم راهنمایی وجود نداشته باشد، پس چرا پیامبری را برای آگاهی مردم فرستادی؟
انبیا را اولیا باشد وصی
اولیا را اصفیا باشد صفی
هوش مصنوعی: پیامبران دارای جانشینانی هستند و جانشینان آنها افرادی خاص و برگزیده هستند.
اولیا و انبیا لطف حقّاند
در حقیقت جمله حقّ مطلقاند
هوش مصنوعی: اولیا و پیامبران، نشانههای لطف و محبت خداوند هستند و در واقع، آنها حقیقتاً تجلیات حق مطلق به شمار میآیند.
انبیا را خود ولی باید مبین
تا بگوید علم معنی را یقین
هوش مصنوعی: پیامبران باید به حقیقت و معنا آگاهی داشته باشند تا بتوانند علم و دانش را به درستی بیان کنند.
گر تو بی ایشان روی راه ای پسر
از حقیقت خود کجا یابی خبر
هوش مصنوعی: اگر تو بدون آنها راه بروی، پسر، از حقیقت خود چطور باخبر خواهی شد؟
گر نیابی تو ولی را در جهان
رو ز مظهر جوی تا گوید عیان
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا به ولی و اولیای الهی دسترسی نداری، به سرچشمه و نماینده آن برو تا حقیقت را به تو بگوید.
هر چه ایشان گفتهاند آن را شنو
هرچه کردند ای پسر با آن گرو
هوش مصنوعی: هر چیزی را که آنها گفتهاند بشنو و هر کاری که انجام دادهاند، تو نیز بر همان اساس ادامه بده.
تا شوی در ملک معنی مقتدا
خیز و برخوان ربّ انصرنی علی
هوش مصنوعی: برای اینکه در عالم معنوی به مقام رهبری و هدایت برسید، باید برخیزید و از خداوند بخواهید که شما را یاری کند.
تا رسی بر آنچه مقصودت بود
خود بیابی آنچه مطلوبت بود
هوش مصنوعی: وقتی به هدفهای خود برسی، متوجه می شوی که آنچه به دنبالش بودی، واقعاً چیست.
بهره کی یابی ولی زین کار تو
زآنکه میجوئی بسی اسرار تو
هوش مصنوعی: اگرچه از این کار به نتایجی دست مییابی، اما بدان که در جستجوی آن، رازهای بسیاری را کشف خواهی کرد.
هرکه آزار کسی دارد بدل
پیش مردان باشد اودایم خجل
هوش مصنوعی: هر که به کسی آسیبی میزند، در برابر مردان واقعی همیشه شرمنده خواهد بود.
جانت از مهر علی آباد کن
خاطرت از بار غم آزاد کن
هوش مصنوعی: زندگیات را با محبت علی سرشار کن و از اندوهها و مشکلات رها کن.