گنجور

بخش ۴۰ - بخ بخ لک یا اباالحسن اصبحت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنة

من ولای تو بجان کردم قبول
زانکه هستی این زمان نور رسول
چون عمر راند این معانی بر زبان
من ندارم از تو این معنی نهان
گفت بادت این مبارک بوالحسن
که شدی مولای جمله مرد و زن
چون عمر بوبکر هم اقرار کرد
روسیه شد هر که او انکار کرد
باطن ایمان ما را روح از اوست
باطن انسان همه مفتوح از اوست
ریخت پیغمبر بگوش جمله در
از محبت جملگی گشتند پر
هر که او اقرار کرد ایمان ببرد
هر که کرد انکار او خود جان نبرد
تو بغفلت عمر خود ضایع مکن
مشنو ازمنکر در این معنی سخن
زانکه انکار از خدا دورت کند
وز طریق مصطفی کورت کند
باولی اقرار ننمودن که چه
بر طریق کافران بودن که چه
پی نبردی خود براه راست تو
زانکه در معنی نداری هیچ بو
در دل دانا ز معنی گنج شد
در دل نادان معانی رنج شد
خلقها در رنج گنج‌اند اونهان
گنج دارم من بعین تو عیان
گنجها از گنج او آورده‌ام
واندر آن یک جوهری پرورده‌ام
من کلید آن ز مظهر ساختم
باب آن از مهر حیدر ساختم
هست شهرستان علم مصطفی
تو بمظهر کن در آخر التجا
گر نمی‌دانی تو شهر و باب را
باب، حیدر دان وشهرش مصطفی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من ولای تو بجان کردم قبول
زانکه هستی این زمان نور رسول
هوش مصنوعی: من خود را به محبت و ولایت تو سپردم، زیرا وجود تو در این زمان، روشنی و نور رسول است.
چون عمر راند این معانی بر زبان
من ندارم از تو این معنی نهان
هوش مصنوعی: وقتی که عمر از این مفاهیم بر زبان من می‌گذرد، نمی‌توانم این معنا را از تو پنهان نگه‌دارم.
گفت بادت این مبارک بوالحسن
که شدی مولای جمله مرد و زن
هوش مصنوعی: گفتند این باد خوشی برای بوالحسن مبارک باشد که او سرور تمام مردان و زنان گردید.
چون عمر بوبکر هم اقرار کرد
روسیه شد هر که او انکار کرد
هوش مصنوعی: وقتی که بوبکر به حقیقتی اعتراف کرد، هر کس که آن را انکار کرد، در واقع دچار مشکل و مشکلاتی خواهد شد.
باطن ایمان ما را روح از اوست
باطن انسان همه مفتوح از اوست
هوش مصنوعی: وجود واقعی ایمان ما به خاطر روحی است که از او سرچشمه می‌گیرد و همچنین حقیقت وجود انسان هم از او ناشی می‌شود.
ریخت پیغمبر بگوش جمله در
از محبت جملگی گشتند پر
هوش مصنوعی: پیامبر در گوش همه مردم از محبت سخن گفت و همه به عشق او پر از محبت شدند.
هر که او اقرار کرد ایمان ببرد
هر که کرد انکار او خود جان نبرد
هوش مصنوعی: هر کسی که به حقیقت ایمان بیاورد و آن را قبول کند، مومن خواهد بود. ولی کسی که حقیقت را انکار کند، در واقع جان خود را از دست می‌دهد.
تو بغفلت عمر خود ضایع مکن
مشنو ازمنکر در این معنی سخن
هوش مصنوعی: عمر خود را به خاطر بی‌توجهی هدر نده و از کسانی که این موضوع را انکار می‌کنند، هیچ‌چیز نشنو.
زانکه انکار از خدا دورت کند
وز طریق مصطفی کورت کند
هوش مصنوعی: چون انکار کنی، خداوند تو را از خود دور می‌کند و راه پیامبر را از تو می‌گیرد.
باولی اقرار ننمودن که چه
بر طریق کافران بودن که چه
هوش مصنوعی: آدم‌های دیوانه اعتراف نمی‌کنند که در کدام مسیر کافران قرار دارند یا اینکه به چه چیزی باور دارند.
پی نبردی خود براه راست تو
زانکه در معنی نداری هیچ بو
هوش مصنوعی: اگر خود را در مسیر درست نگذاری، به دلیل نداشتن درک و فهم درست از مسائل، هرگز به راه واقعی نمی‌رسی.
در دل دانا ز معنی گنج شد
در دل نادان معانی رنج شد
هوش مصنوعی: در دل افراد باهوش و آگاه، معنا و ارزش‌ها به شکل گنجینه‌ای ظاهر می‌شوند، در حالی که در دل افراد نادان و بی‌خبر، همین معانی به صورت رنج و درد و زحمت جلوه می‌کند.
خلقها در رنج گنج‌اند اونهان
گنج دارم من بعین تو عیان
هوش مصنوعی: مردم در درد و رنج به دنبال گنج و ثروت هستند، اما من خود گنجی دارم که به وضوح در حضور تو نمایان است.
گنجها از گنج او آورده‌ام
واندر آن یک جوهری پرورده‌ام
هوش مصنوعی: من با خود گنج‌های فراوانی آورده‌ام و در دل این گنج‌ها، یک ارزش واقعی و بی‌نظیر پرورش داده‌ام.
من کلید آن ز مظهر ساختم
باب آن از مهر حیدر ساختم
هوش مصنوعی: من کلید دسترسی به حقیقت و معنا را از ویژگی‌های حیدر (علی) تهیه کردم و درستی و محبت او را به عنوان راهی برای ایجاد ارتباط انتخاب کردم.
هست شهرستان علم مصطفی
تو بمظهر کن در آخر التجا
هوش مصنوعی: علمی که در شهرستان علم و دانش وجود دارد، باید در آخرین مرحله به نمایش گذاشته شود و مورد توجه قرار گیرد.
گر نمی‌دانی تو شهر و باب را
باب، حیدر دان وشهرش مصطفی
هوش مصنوعی: اگر نمی‌دانی که در این شهر و در این دروازه چه خبر است، پس بدان که حیدر (علی) و شهر او (پیامبر) مصطفی است.