بخش ۴ - در نعت اولاد مرتضی علیهم السلام که قرةالعین رسولند
ای به دنیا جمله مقصود آمده
پرتوی از نور معبود آمده
ای ز انوار حقیقت نور تو
وی ز اسرار حقیقت پورتو
هر حقیقت را که گفته بایزید
آن معانی را زجعفر او شنید
ای ز تو هم آسمان و هم زمین
رحمت حقّ نور ربّ العالمین
ای ز تو دو نور مشتق آمده
هر دو عالم ز آن برونق آمده
این دو نور از نور حقّ پیدا شده
عالمی ز آن نورها شیدا شده
سالکان کار حقّ ایشان بدند
مظهر انوار حقّ ایشان بدند
پیشوای خلقشان میدان یقین
آنکه ایشانند شمع راه دین
از حسن میپرس سرّ اوّلین
وز حسین از اولین و آخرین
زین دو مظهر ای پسر گر حاضری
جوی سرّ باطنی و ظاهری
ای دو چشم مصطفی و مرتضی
وی دو نور انبیاء و اولیا
در حقایق قرّةالعین رسول
در معارف زبدهٔنقد بتول
جبرئیل از جان و دلتان چاکر است
جملهٔ کرّوبیان خاک در است
ز اوّل آدم یکایک ز انبیا
از خدا در یوزه دارند این دعا
کای الها جرم ما برما مگیر
وز گناهان گذشته در پذیر
جرم ما را بخش بر آل علی
تا شود آئینهٔ ما منجلی
تو چه میدانی که ایشان خود کیند
رهبران آدمان خاکیند
آن یکی را زهر مقبول آمده
و آن دگر از تیغ مقتول آمده
آنکه کرد این جمله باشد لعنتی
تا ابد در نار باشد محنتی
چون بظاهر این چنین هاکردهاند
خویشتن را خود بدوزخ بردهاند
لیک ایشان را چه نقصان از کمال
نور حقّ را کی بود آخر زوال
ای تو نورذات یزدان آمده
ای تو عین کلّ عرفان آمده
اوّل و آخر شما بودید عیان
باطن و ظاهر شما بودید عیان
از شما یک نوردیگر شد پدید
زین عباد آن در دریای دید
اوست باب اولیا عین الیقین
اوست اسرار معانی را معین
اوست در جانهای صدّیقان دین
نور او بوده است خود در آن و این
اوست دانا در همه روی زمین
اوست بینا بر همه اسرار دین
اوست عالم بر علوم اوّلین
اوست ظاهر بر ظهور آخرین
او ز دانش برتر از کرّ و بیان
او ز بینش رفته چون رفتار جان
او بدیده حقّ عیان اندر جهان
او بحقّ دانا و بینا بی گمان
ای ز تو سرّ الهی آشکار
وز محمد وز علی تو یادگار
باز نقد اوست سرّ اولیا
بوده نام او محمد زاتقیا
نام اونام محمد آمده
خلق او چون خلق احمد آمده
باقر و صادق دو گوهر بودهاند
که علوم حیدری بربودهاند
جفر حیدر را عمل میکردهاند
پی با سرار لدنی بردهاند
راه در طور شریعت بردهاند
آنچه حق گفته است ایشان کردهاند
گر تو اندر راه ایشان مردهای
از ملک گوی معانی بردهای
از خدا درجان ایشان راه بود
زین سخن دانای حقّ آگاه بود
هر که او از دیدشان آگاه نیست
گمره است او بریقین در راه نیست
همچو کوران چند تو بیره روی
همچو غولان چند تو گمره شوی
راه حق راه علی دان ای پسر
این بود ره گر بدانی سر بسر
جعفر صادق امام خاص و عام
چون ندانستی چه گویم والسلام
او جمیع اولیاء را راهبر
از معارف گفته او بیحدّ ومر
ای چو عطارت هزاران خوشه چین
کشتزار معنیت رادر یقین
ای چو عطّارت هزاران بنده بیش
دشمنانت را رسد بر سینه ریش
ای ز تو روشن شده اسرار دین
دشمنان باشند با ما گو بکین
لیک از مظهر سخنها گویمت
در عجایبهای عرفان جویمت
زین سخن حاسد اگر دلگیر شد
همچو خرّ لاغر ما پیر شد
روی دشمن در دو دنیا شد سیاه
ز آنکه او رانیست در دل حبّ شاه
جام اسرار معانی نوش کن
همچو اصحاب حسینی جوش کن
یک سخن در گوش منصور او بگفت
هستی منصور را چون گرد رفت
گفت منصور این سخن را پایدار
گشت منصور و بشد تا پای دار
هر که او اسرار حقّ را فاش کرد
در جهان بیخودی او گشت فرد
ای تو خاص کبریای ذوالجلال
وز تو روشن گشته خود نور کمال
هست فرزند تو ماه آسمان
موسی کاظم امام راستان
رهبر راه طریقت بود او
در حقیقت جملگی مقصود او
شهسوار دین پیغمبر بُد او
در حقیقت هادی و رهبر بُد او
ای تو باب مظهر و سرّ کلام
هم بتو گفته است حقّ خود را سلام
ای تو راه و رهبر و ره بین شده
خویشتن را پیشوای دین شده
راه تو راه محمد بیشکی
از علی نور تو آمد بیشکی
هرکه راه تو نرفت او عور بود
کور رفت و کور دید و کور بود
پس علی موسی الرضا هست او سلیم
ملک عالم زوست جنات النعیم
کرد مأمون سعی و آوردش بریو
خود برآورد از محبّانش غریو
آمد او اندر چنین ملکی عجیب
هست در ملک خراسان او غریب
تاکندوالی ملک خود ورا
ز آنکه حقّ اوست جمله ملکها
ملک چبود جمله عالم ز آن اوست
اوّلین و آخرین دیوان اوست
طوف او مانند حج مطلق است
حج اکبر دان که گفت او حق است
هست امام جن و انس و وحش و طیر
این سخن باور ندارد مرد غیر
غیر خود مردود دلها آمده است
تاابد در عین ذلها آمده است
یا علی عطّار را اسرار گو
از زبان خود ورا انوار گو
تا شود روشن دل و اسرار دان
نعرهٔ مستان برآرددر جهان
وصف تو هم از زبان تو کند
گفت تو هم با کسان تو کند
ای تو اسرافیل در صور آمده
همچو عزرائیل منصور آمده
ای تو چون جبریل امین مؤمنان
همچو میکائیل صاحب سرّجان
ای تو خود نور الهی آمده
واقف سرّ کماهی آمده
هم تقیّ و هم نقی دان نور ذات
ذات ایشان جامع آمد بر صفات
گر تو حقّ خواهی از ایشان میطلب
تا بیابی راه حقّ را بی تعب
راه شرع مصطفی اینان روند
نه چو تو دنبال بی دینان روند
راهزن بسیار داری ای پسر
خویشتن را تو نگهدار از خطر
الحذر زنهار از ایشان الحذر
تا نمانی سالها اندر سقر
بوالحسن دان عسکری را در جهان
بوالحکم دان مهر او در جان جان
مهر او بر جان مؤمن هست پاک
میبرم من مهر ایشان را بخاک
ای بمحشر تو شفاعت خواه من
قرّةالعین رسول و شاه من
ای ز تو روشن جهان نور و علم
هم ولایت داری و هم کان حلم
صد هزاران اولیاء رو برزمین
از خدا خواهند مهدی را یقین
یا الهی مهدیی از غیب آر
تا جهان عدل گردد آشکار
مهدی و هادی و تاج انبیاء
بهترین خلق و برج اولیا
ای ولای تو معین آمده
بر دل و بر جان روشن آمده
ای تو ختم اولیا اندر جهان
در همه جانها نهان چون جان جان
ای تو هم پیدا و پنهان آمده
بنده عطّارت ثنا خوان آمده
آنچه من دیدم همه دید تو بود
وآنچه من کردم ز تقلید تو بود
ای بهر قرنی تو پیدا آمده
در میان جان مصّفا آمده
عاشقان را عشق تو کرده است مست
عارفان را جام عرفان ده بدست
ای تو هم معشوق و هم عشق الست
عشق تو برده است خود ما را ز دست
دست ما ودامن تو ای امیر
این فقیر مبتلا رادستگیر
من پناه خود بتو آوردهام
حب تو با شیر مادر خوردهام
هر که او شرک آورد در دین تو
مست گردد عاقبت از کین تو
هر کرا حبّ تو باشد پیشوا
خلق را باشد یقین او رهنما
حبّ تو میراث باشد بنده را
چون ننازم طالع فرخنده را
بازآیم با سر احوال خویش
تا کنم خود شرح قیل و قال خویش
این کتابم از غرایب آمده است
مظهر سرّ عجایب آمده است
گفتم از سرّ عجایبهای خویش
ساختم مرهم پی دلهای ریش
بخش ۳ - در نعت شاه اولیا علی علیه السلام: دین اگر خواهی سخن راراست گوبخش ۵ - اشاره به کتابهای منظوم شیخ: گر ازین مرهم نیابی کام خویش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای به دنیا جمله مقصود آمده
پرتوی از نور معبود آمده
هوش مصنوعی: ای کسی که هدف اصلی در این دنیا هستی و نوری از وجود خداوندی.
ای ز انوار حقیقت نور تو
وی ز اسرار حقیقت پورتو
هوش مصنوعی: تو از روشناییهای حقیقت نورانی هستی و از رازهای آن حقیقت، صفا و خلوص تو ناشی میشود.
هر حقیقت را که گفته بایزید
آن معانی را زجعفر او شنید
هوش مصنوعی: هر حقیقتی که بایزید بیان کرده است، آن معانی را جعفر از او دریافت کرده است.
ای ز تو هم آسمان و هم زمین
رحمت حقّ نور ربّ العالمین
هوش مصنوعی: ای تو که رحمت الهی هم در آسمان و هم در زمین به واسطه وجود تو پراکنده شده است.
ای ز تو دو نور مشتق آمده
هر دو عالم ز آن برونق آمده
هوش مصنوعی: دو نور از وجود تو زاده شدهاند که هر دو جهان به واسطهٔ آن روشن و شکوفا شدهاند.
این دو نور از نور حقّ پیدا شده
عالمی ز آن نورها شیدا شده
هوش مصنوعی: این دو نور از وجود خدا سرچشمه گرفتهاند و جهانیان به خاطر این نورها درخشان و شاداب شدهاند.
سالکان کار حقّ ایشان بدند
مظهر انوار حقّ ایشان بدند
هوش مصنوعی: سالکان در مسیر حقیقت، در حقیقت خودشان نشان دهندهی نور و تجلیات الهی هستند.
پیشوای خلقشان میدان یقین
آنکه ایشانند شمع راه دین
هوش مصنوعی: رهبری که مردم به او اعتماد دارند، کسی است که چراغ راه دین را روشن نگه میدارد.
از حسن میپرس سرّ اوّلین
وز حسین از اولین و آخرین
هوش مصنوعی: از زیبایی بپرس دربارهٔ راز آفرینش و از حسین بپرس دربارهٔ اسرار آغاز و پایان دنیا.
زین دو مظهر ای پسر گر حاضری
جوی سرّ باطنی و ظاهری
هوش مصنوعی: اگر تو در این دو مظهر حاضر باشی، به دنبال درک حقیقت باطنی و ظاهری آن باش.
ای دو چشم مصطفی و مرتضی
وی دو نور انبیاء و اولیا
هوش مصنوعی: ای دو چشم پیامبر و وصی او، شما نور بخش انبیاء و اولیاء هستید.
در حقایق قرّةالعین رسول
در معارف زبدهٔنقد بتول
هوش مصنوعی: در آموزههای عمیق و واقعی، رسول به مانند چشمی روشن و گرانبهاست که معارف برجستهی حضرت زهرا (بتول) را با دقت و زیبایی بیان میکند.
جبرئیل از جان و دلتان چاکر است
جملهٔ کرّوبیان خاک در است
هوش مصنوعی: جبرئیل و سایر فرشتگان به شما و قلبتان خدمتگزار هستند؛ تمام کرّوبیان نیز از خاک و زمین هستند و در خضوع به شما قرار دارند.
ز اوّل آدم یکایک ز انبیا
از خدا در یوزه دارند این دعا
هوش مصنوعی: از ابتدا تا به حال، تمام پیامبران نزد خداوند این دعا را دارند.
کای الها جرم ما برما مگیر
وز گناهان گذشته در پذیر
هوش مصنوعی: ای خدا، ما را به خاطر گناهانمان مجازات نکن و از گذشتههای خطاهای ما چشمپوشی کن.
جرم ما را بخش بر آل علی
تا شود آئینهٔ ما منجلی
هوش مصنوعی: عذرخواهی ما را از خاندان علی بپذیر، تا اینکه حقیقت وجود ما روشن و نمایان شود.
تو چه میدانی که ایشان خود کیند
رهبران آدمان خاکیند
هوش مصنوعی: تو چه میدانی که آنها واقعاً کی هستند؟ رهبران انسانها از جنس خاکاند.
آن یکی را زهر مقبول آمده
و آن دگر از تیغ مقتول آمده
هوش مصنوعی: یکی به زهر محبت دل خوش کرده و دیگری به ضربهای که به او وارد شده است، دچار آسیب شده است.
آنکه کرد این جمله باشد لعنتی
تا ابد در نار باشد محنتی
هوش مصنوعی: هر کسی که این کار را انجام داده، تا ابد در عذاب و جهنم گرفتار خواهد بود.
چون بظاهر این چنین هاکردهاند
خویشتن را خود بدوزخ بردهاند
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم تنها به ظاهر و نمای بیرونی خود توجه میکنند و با این کار، خود را به دشواریها و مشکلاتی میکشند که به نوعی عذابهای داخلی به حساب میآید.
لیک ایشان را چه نقصان از کمال
نور حقّ را کی بود آخر زوال
هوش مصنوعی: اما آنان را چه کمبودی از کمال وجود دارد؛ نور حقیقت هیچگاه دچار زوال نمیشود.
ای تو نورذات یزدان آمده
ای تو عین کلّ عرفان آمده
هوش مصنوعی: ای تو که تجلی نور الهی هستی، تو در حقیقت، تمام معانی و شناخت را به نمایش گذاشتهای.
اوّل و آخر شما بودید عیان
باطن و ظاهر شما بودید عیان
هوش مصنوعی: شما در ابتدا و انتها همیشه وجود داشتید و حقیقت و ظاهر شما به وضوح نمایان است.
از شما یک نوردیگر شد پدید
زین عباد آن در دریای دید
هوش مصنوعی: از شما یک نور جدید در وجودم ظاهر شد، به خاطر این عبادت و خدمت، همچون دریایی از بصیرت و بینش.
اوست باب اولیا عین الیقین
اوست اسرار معانی را معین
هوش مصنوعی: او منبع دانشمندان و اولیای خداست و حقیقتها و مفاهیم را به وضوح مشخص میکند.
اوست در جانهای صدّیقان دین
نور او بوده است خود در آن و این
هوش مصنوعی: او در دلهای مومنان حضور دارد و نور او در وجودشان تابیده است.
اوست دانا در همه روی زمین
اوست بینا بر همه اسرار دین
هوش مصنوعی: او در تمام زمین دانا و آگاه است و بر تمامی اسرار دین بینا و بینش عمیق دارد.
اوست عالم بر علوم اوّلین
اوست ظاهر بر ظهور آخرین
هوش مصنوعی: او به تمامی دانشهای ابتدایی آگاه است و در نهایت، بر تمام حقایق و نمودهای آخرین تسلط دارد.
او ز دانش برتر از کرّ و بیان
او ز بینش رفته چون رفتار جان
هوش مصنوعی: او از دانش و علم بالاتر است و بیانی دارد که از فهم و درک فراتر رفته، چنانکه رفتار او به گونهای است که شبیه روح و جان میباشد.
او بدیده حقّ عیان اندر جهان
او بحقّ دانا و بینا بی گمان
هوش مصنوعی: او با چشمان حق، دقیقاً واقعیات جهان را میبیند و بیتردید به حقایق آگاهی و بینش دارد.
ای ز تو سرّ الهی آشکار
وز محمد وز علی تو یادگار
هوش مصنوعی: ای تو که راز الهی را نمایان کردهای و یادگاری از محمد و علی در وجودت نهفته است.
باز نقد اوست سرّ اولیا
بوده نام او محمد زاتقیا
هوش مصنوعی: او نقد و کمال وجود اولیا است و نام او محمد، که در حقیقتی عمیق و معنوی نهفته است.
نام اونام محمد آمده
خلق او چون خلق احمد آمده
هوش مصنوعی: نام محمد در میان آنان ذکر شده است و خلقت او شبیه به خلقت احمد است.
باقر و صادق دو گوهر بودهاند
که علوم حیدری بربودهاند
هوش مصنوعی: باقر و صادق دو شخصیت برجسته هستند که علم و آگاهیهای عمیق را انتقال داده و به گستردگی دانشهای اسلامی کمک کردهاند.
جفر حیدر را عمل میکردهاند
پی با سرار لدنی بردهاند
هوش مصنوعی: در دوران گذشته، علما و دانشمندان به بررسی و تفسیر معانی عمیق و باطنی میپرداختند و این افراد به مقاماتی دست مییافتند که به نوعی به علم غیب و اسرار معنوی مرتبط بود. آنها با عملی کردن این علم، به درجات بلندی از دانش و معرفت نائل میشدند.
راه در طور شریعت بردهاند
آنچه حق گفته است ایشان کردهاند
هوش مصنوعی: در مسیر راهی که طبق قوانین شریعت مشخص شده، آنچه را که حق گفته به درستی انجام دادهاند.
گر تو اندر راه ایشان مردهای
از ملک گوی معانی بردهای
هوش مصنوعی: اگر به خاطر این مسیر و مشکلاتی که در آن پیش آمده، از زندگی و نشاط جا ماندهای، در واقع تو از دنیای معانی و مفاهیم ارزشمند فاصله گرفتهای.
از خدا درجان ایشان راه بود
زین سخن دانای حقّ آگاه بود
هوش مصنوعی: خداوند در زندگی آنها راهنمایی کرده و از این سخن، دانای حقیقی آگاه است.
هر که او از دیدشان آگاه نیست
گمره است او بریقین در راه نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که از نظر آنها اطلاعات و آگاهی لازم را نداشته باشد، گمرا است و به یقین نمیتواند در مسیر صحیحی قدم بگذارد.
همچو کوران چند تو بیره روی
همچو غولان چند تو گمره شوی
هوش مصنوعی: شما مانند افرادی نابینا هستید که بدون راه حرکت میکنند و مانند غولها در گمراهی به سر میبرید.
راه حق راه علی دان ای پسر
این بود ره گر بدانی سر بسر
هوش مصنوعی: ای پسر، راه راست و درست همان راه علی است. اگر بتوانی به درستی این مسیر را درک کنی، تمامی جنبههای آن برایت روشن خواهد شد.
جعفر صادق امام خاص و عام
چون ندانستی چه گویم والسلام
هوش مصنوعی: جعفر صادق، امامی بود که هم خاص و هم عام او را میشناسند، اما چون نمیدانم چه بگویم، صحبت را تمام میکنم.
او جمیع اولیاء را راهبر
از معارف گفته او بیحدّ ومر
هوش مصنوعی: او تمامی اولیا و بندگان خاص خدا را به معرفتهای بیپایان و آموزههای عمیق خود هدایت میکند.
ای چو عطارت هزاران خوشه چین
کشتزار معنیت رادر یقین
هوش مصنوعی: ای تو که مانند عطر، خوشبو و دلنشینی، باید بدان که معنویت تو مانند کشتزاری پرمحصول و پر از بهترینهاست.
ای چو عطّارت هزاران بنده بیش
دشمنانت را رسد بر سینه ریش
هوش مصنوعی: ای کسی که مانند عطر، بوی خوش و زیباییات در فضا پخش شده است و به همین خاطر، دشمنانت نیز به تو احساس حسادت و کینه دارند.
ای ز تو روشن شده اسرار دین
دشمنان باشند با ما گو بکین
هوش مصنوعی: ای کسی که به واسطهی تو رازهای دین روشن شده است، بگذار دشمنان با ما به مبارزه بپردازند.
لیک از مظهر سخنها گویمت
در عجایبهای عرفان جویمت
هوش مصنوعی: اما دربارهی چگونگی سخن گفتن و شگفتیهای عرفان با تو سخن میگویم.
زین سخن حاسد اگر دلگیر شد
همچو خرّ لاغر ما پیر شد
هوش مصنوعی: اگر حاسد از این حرف دلگیر شود، مثل الاغ لاغر که پیر شده به نظر میرسد.
روی دشمن در دو دنیا شد سیاه
ز آنکه او رانیست در دل حبّ شاه
هوش مصنوعی: دشمن در دو جهان به خاطر این که در دلش محبت شاه نیست، چهرهاش تیره و سیاه شده است.
جام اسرار معانی نوش کن
همچو اصحاب حسینی جوش کن
هوش مصنوعی: به عمق معانی و رازهای زندگی پی ببر و همچون یاران حسین، با شور و شوق زندگی کن.
یک سخن در گوش منصور او بگفت
هستی منصور را چون گرد رفت
هوش مصنوعی: در این بیت بیان میشود که یک سخن به منصور گفته شد و موضوع آن این بود که وجود منصور چگونه به گرد و غبار تبدیل میشود. به نوعی میتوان گفت که او به زودی از بین خواهد رفت و به حالت ناپیدی خواهد رسید.
گفت منصور این سخن را پایدار
گشت منصور و بشد تا پای دار
هوش مصنوعی: منصور گفت این سخن همیشه باقی خواهد ماند و او تا پایان عمر خود به این اندیشه پایبند بود.
هر که او اسرار حقّ را فاش کرد
در جهان بیخودی او گشت فرد
هوش مصنوعی: هر کس که اسرار خداوند را آشکار کرد، در این دنیا دچار بیخودی و بیهویتی شد.
ای تو خاص کبریای ذوالجلال
وز تو روشن گشته خود نور کمال
هوش مصنوعی: تو که مظهر عظمت و جلال هستی و همه چیز به واسطه وجود تو روشن و کامل شده است.
هست فرزند تو ماه آسمان
موسی کاظم امام راستان
هوش مصنوعی: فرزند تو همچون ماهی در آسمان است که به راه راست هدایت میکند.
رهبر راه طریقت بود او
در حقیقت جملگی مقصود او
هوش مصنوعی: او در حقیقت راهنمایی برای سیر و سلوک معنوی بود و همه اهداف و مقاصد او را مشخص میکرد.
شهسوار دین پیغمبر بُد او
در حقیقت هادی و رهبر بُد او
هوش مصنوعی: او در واقع رهبری و هدایتگری بود که در دین پیامبر مانند یک شهسوار عمل میکرد.
ای تو باب مظهر و سرّ کلام
هم بتو گفته است حقّ خود را سلام
هوش مصنوعی: ای تو، که دروازهای به اسرار و معانی کلام هستی، حقّ به تو درود فرستاده است.
ای تو راه و رهبر و ره بین شده
خویشتن را پیشوای دین شده
هوش مصنوعی: ای تو که راهنما و هدایتگر هستی، خود را به عنوان پیشوای دین معرفی کردهای.
راه تو راه محمد بیشکی
از علی نور تو آمد بیشکی
هوش مصنوعی: مسیر تو همان راه پیامبر است و به وضوح نور تو از علی سرچشمه میگیرد.
هرکه راه تو نرفت او عور بود
کور رفت و کور دید و کور بود
هوش مصنوعی: هر کسی که به مسیر تو نرود، نادان و کور است; او به راهش ادامه میدهد و چیزی نمیبیند، و در حقیقت در تاریکی و نادانی باقی مانده است.
پس علی موسی الرضا هست او سلیم
ملک عالم زوست جنات النعیم
هوش مصنوعی: علی موسی الرضا، در حقیقت دارای مقاماتی است که او را از سایرین متمایز میکند. او نماد سلامتی و آرامش در جهان است و از او باغهای بهشت سرچشمه میگیرد.
کرد مأمون سعی و آوردش بریو
خود برآورد از محبّانش غریو
هوش مصنوعی: مأمون تلاش کرد و وریو را نزد خود آورد و از میان محبوبانش صدای بلندی را ایجاد کرد.
آمد او اندر چنین ملکی عجیب
هست در ملک خراسان او غریب
هوش مصنوعی: او به سرزمینی آمده که بسیار عجیب و متفاوت است، و در خراسان احساس غربت میکند.
تاکندوالی ملک خود ورا
ز آنکه حقّ اوست جمله ملکها
هوش مصنوعی: او باید ملک و سلطنت خود را به دست بگیرد، زیرا حق اوست که بر همهچیز حکومت کند.
ملک چبود جمله عالم ز آن اوست
اوّلین و آخرین دیوان اوست
هوش مصنوعی: تمام موجودات عالم از آنِ اوست و او نخستین و آخرین فرمانرواست که دیوانش گسترده است.
طوف او مانند حج مطلق است
حج اکبر دان که گفت او حق است
هوش مصنوعی: طواف او به مانند حج بزرگ است و میتوان آن را بزرگترین عبادت دانست که حقیقت دارد.
هست امام جن و انس و وحش و طیر
این سخن باور ندارد مرد غیر
هوش مصنوعی: امام همه موجودات، چه انسانها و چه جنها و حتی حیوانات و پرندگان، وجود دارد. تنها کسانی که درک درستی از این موضوع ندارند، به این سخن باور نمیکنند.
غیر خود مردود دلها آمده است
تاابد در عین ذلها آمده است
هوش مصنوعی: تنها غیر از خود انسانها کسی را در دلها راه نمیدهند و تا همیشه در حالتی ذلتبار خواهند بود.
یا علی عطّار را اسرار گو
از زبان خود ورا انوار گو
هوش مصنوعی: ای علی، به عطّار از اسرار بگو که این آگاهان را با نور خود آشنا کند.
تا شود روشن دل و اسرار دان
نعرهٔ مستان برآرددر جهان
هوش مصنوعی: برای روشن شدن دل و فهمیدن رازها، نغمه و فریاد شادان دلنشین در جهان بلند میشود.
وصف تو هم از زبان تو کند
گفت تو هم با کسان تو کند
هوش مصنوعی: توانایی تو را خودت هم میتوانی بیان کنی، اما اگر در کنار دیگران باشی، آنها هم در مورد تو صحبت خواهند کرد.
ای تو اسرافیل در صور آمده
همچو عزرائیل منصور آمده
هوش مصنوعی: ای تو همانند اسرافیل که در صور میدمی، همچون عزرائیل در عظمت و قدرت ظاهر شدهای.
ای تو چون جبریل امین مؤمنان
همچو میکائیل صاحب سرّجان
هوش مصنوعی: تو مانند جبرئیل امین در نزد مؤمنان هستی و همچون میکائیل که راز جان را در دست دارد.
ای تو خود نور الهی آمده
واقف سرّ کماهی آمده
هوش مصنوعی: ای تو، که نور خداوندی هستی و به اسرار آگاه شدهای، مانند ماه درخشیدهای.
هم تقیّ و هم نقی دان نور ذات
ذات ایشان جامع آمد بر صفات
هوش مصنوعی: نور وجود آنها هم به عنوان یک حقیقت واحد و هم با صفات مختلف نمایان شده است.
گر تو حقّ خواهی از ایشان میطلب
تا بیابی راه حقّ را بی تعب
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به حق دسترسی پیدا کنی، از آنها بخواه که به تو کمک کنند تا بدون زحمت و دردسر، مسیر حق را پیدا کنی.
راه شرع مصطفی اینان روند
نه چو تو دنبال بی دینان روند
هوش مصنوعی: این افراد به راه درست و مشخص شده پیامبر میروند، نه مانند تو که از پی کسانی بیمذهب و بدون اصول راه میافتید.
راهزن بسیار داری ای پسر
خویشتن را تو نگهدار از خطر
هوش مصنوعی: ای پسر، راهزنهای زیادی در مسیر زندگی وجود دارند، پس خودت را در برابر خطرات محافظت کن.
الحذر زنهار از ایشان الحذر
تا نمانی سالها اندر سقر
هوش مصنوعی: مواظب ایشان باش، مراقب باش که مبادا سالها در عذاب بمانی.
بوالحسن دان عسکری را در جهان
بوالحکم دان مهر او در جان جان
هوش مصنوعی: بوالحسن عسکری را در دنیا بشناس و مهر او را در دل خود حس کن.
مهر او بر جان مؤمن هست پاک
میبرم من مهر ایشان را بخاک
هوش مصنوعی: عشق و محبت او بر جان مؤمنان قراردارد و من این عشق را با احترام به خاک میسپارم.
ای بمحشر تو شفاعت خواه من
قرّةالعین رسول و شاه من
هوش مصنوعی: ای پروردگار به روز محشر، تو را خواهان شفاعت هستم، ای نور چشمان رسول و شهریار من.
ای ز تو روشن جهان نور و علم
هم ولایت داری و هم کان حلم
هوش مصنوعی: ای کسی که جهان را با نور و دانش روشنی میبخشی، تو هم قدرت رهبری داری و هم به ویژگی عقل و حلیم بودن شناخته میشوی.
صد هزاران اولیاء رو برزمین
از خدا خواهند مهدی را یقین
هوش مصنوعی: صدها هزار ولی و شخصیتهای مذهبی مطرح در عالم هستی از خداوند انتظار دارند که مهدی را به ظهور برساند و این انتظار را با یقین و اعتقاد قلبی دارند.
یا الهی مهدیی از غیب آر
تا جهان عدل گردد آشکار
هوش مصنوعی: پروردگارا، کاش مهدی از عالم غیب بیاید تا زمین پر از عدالت و انصاف شود و نور آن در دلها و افکار جلوهگر گردد.
مهدی و هادی و تاج انبیاء
بهترین خلق و برج اولیا
هوش مصنوعی: مهدی، هادی و بهترین رهبر پیامبران، بهترین مخلوق و درخشانترین شخصیت اولیای خدا هستند.
ای ولای تو معین آمده
بر دل و بر جان روشن آمده
هوش مصنوعی: ای سرزمین تو، نور زندگی و دل من هستی و بر روح و جانم روشنایی آوردهای.
ای تو ختم اولیا اندر جهان
در همه جانها نهان چون جان جان
هوش مصنوعی: ای تو که در میان اولیا، برترین هستی و در دل همه انسانها پنهان شدهای، مانند جان در جانها.
ای تو هم پیدا و پنهان آمده
بنده عطّارت ثنا خوان آمده
هوش مصنوعی: ای تو که هم در آشکارا و هم در نهان وجود داری، من بندهای هستم که مدح و ستایش عطرت را میسرایم.
آنچه من دیدم همه دید تو بود
وآنچه من کردم ز تقلید تو بود
هوش مصنوعی: آنچه من تجربه کردم، در واقع بازتابی از دیدگاه تو بود و هر کاری که من انجام دادم، ناشی از تقلید از تو بود.
ای بهر قرنی تو پیدا آمده
در میان جان مصّفا آمده
هوش مصنوعی: تو برای هر دورهای به شکلی روشن و برجسته در میان جانهای پاک و خالص دیده میشوی.
عاشقان را عشق تو کرده است مست
عارفان را جام عرفان ده بدست
هوش مصنوعی: عاشقان به عشق تو سرمست و شادمان شدهاند و عارفان را باید با معرفت و شناختی عمیق سیراب کرد.
ای تو هم معشوق و هم عشق الست
عشق تو برده است خود ما را ز دست
هوش مصنوعی: ای تو که هم محبوبی و هم عشق، عشق تو ما را از خود بیخود کرده است.
دست ما ودامن تو ای امیر
این فقیر مبتلا رادستگیر
هوش مصنوعی: ای امیر، من این فقیر گرفتار به کمک تو نیاز دارم. دست ما به دامن تو رسیده است.
من پناه خود بتو آوردهام
حب تو با شیر مادر خوردهام
هوش مصنوعی: من به تو پناه آوردهام و عشق تو برایم مانند شیری است که مادر به من داده است.
هر که او شرک آورد در دین تو
مست گردد عاقبت از کین تو
هوش مصنوعی: هر کسی که به دین تو خیانت کند یا نفاق به خرج دهد، در نهایت به دلیل کینهتوزی تو مجازات خواهد شد و مست از عواقب کارش خواهد گردید.
هر کرا حبّ تو باشد پیشوا
خلق را باشد یقین او رهنما
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق تو را در دل داشته باشد، یقیناً رهبر و راهنمای مردم خواهد بود.
حبّ تو میراث باشد بنده را
چون ننازم طالع فرخنده را
هوش مصنوعی: عشق تو برای من مانند ارثی است که به من رسیده، زیرا من به سرنوشت خوشبخت خود افتخار میکنم.
بازآیم با سر احوال خویش
تا کنم خود شرح قیل و قال خویش
هوش مصنوعی: به خانه خود برمیگردم تا حال و احوال خودم را بگویم و داستان زندگیام را شرح دهم.
این کتابم از غرایب آمده است
مظهر سرّ عجایب آمده است
هوش مصنوعی: این کتاب از ویژگیهای عجیب و غریب پر شده و نشاندهنده رازهای شگفتی است.
گفتم از سرّ عجایبهای خویش
ساختم مرهم پی دلهای ریش
هوش مصنوعی: گفتم از راز شگفتیهای خود، تسکینی برای دلهای زخمی ساختهام.
حاشیه ها
1395/09/26 22:11
امینی
با سلام
میخواستم نظر دوستان و اساتید رو در مورد این شعر بدونم؟
از این منظر که چرا در آثار مولوی و ... از این اشعار نمی بینیم ، (منظور نعت چهارده معضوم )
اما در آثار عطار زیاد است.