بخش ۳۲ - بیان خاتم بخشیدن حضرت امیرمؤمنان (ع) به سائل در بین نماز
دارم از بستان حق گلدستهای
واین حدیث خوش ز خودوارستهای
سالکی نیکو خصالی مقبلی
در طریق اهل حق صاحبدلی
گفت روزی مصطفی بامرتضی
در عبادت بود از بهر خدا
پیش حق احرام بسته محو بود
گاه اندر سکر و گه در صحو بود
در نماز استاده مستغرق شده
گشته فانی واصل مطلق شده
ناگهان یک سائلی فریاد کرد
از عذاب بینوائی داد کرد
گفت از بهر کریم لایزال
تو کرم کن بامن درویش حال
ز آنکه دارم فقر بیحد در جهان
تو مرااز فقرو محتاجی رهان
من بتو امیدوارم در کرم
ز آنکه هستی دردو عالم محترم
هیچکس از خوان تو نومید نیست
غیر را از فضل تو امید نیست
من بتو امیدوارم یا امیر
این فقیر بینوا را دستگیر
پیش بعضی بود سائل جبرئیل
این سخن راگرچه کم دیدم دلیل
بود حیدر در رکوع از بهر حقّ
ناگهان زد سائلی پیشش نطق
دست جود افشاند ناگه مرتضی
داد سائل را ز انگشت او عطا
در رکوع او کرد خود این سروری
داد در راه خدا انگشتری
سائل آن تحفه گرفت و زود رفت
در زیان آمد ولی با سود رفت
چون بدست سائل افتاد آن نگین
گفت من دارم سلیمانی ببین
چون پیمبر گشت فارغ از نماز
گفت با حیدر که هستی اهل راز
این کرم خود در جهان ناید ز کس
خود تو باشی خلق را فریادرس
مصطفی میگفت با اصحاب خویش
مرهمی باشد علی بر جان ریش
اندرین گفتار بود آن رهنما
جبرئیل آورد از حقّ انّما
بخش ۳۱ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «الدنیا جیفة وطالبها کلاب»: جیفهٔ دنیا چو مردار آمدهبخش ۳۳ - قوله تعالی: «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون»: گفت پیغمبر به یاران این سخن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دارم از بستان حق گلدستهای
واین حدیث خوش ز خودوارستهای
هوش مصنوعی: من از باغ حقیقت، گلی زیبا دارم و این داستان خوش را از خودم به دور کردهام.
سالکی نیکو خصالی مقبلی
در طریق اهل حق صاحبدلی
هوش مصنوعی: سالکی با اخلاق خوب و قلبی مهربان در مسیر اهل حقیقت قرار دارد.
گفت روزی مصطفی بامرتضی
در عبادت بود از بهر خدا
هوش مصنوعی: روزی پیامبر اکرم در حال عبادت و پرستش خداوند با امام علی بودند.
پیش حق احرام بسته محو بود
گاه اندر سکر و گه در صحو بود
هوش مصنوعی: در حضور خداوند، انسان عاری از خودی شده و در حالتی از مستی و هوشیاری قرار دارد. گاهی تحت تأثیر هیجان و شگفتی است و گاهی حالت آرامش و آگاهی دارد.
در نماز استاده مستغرق شده
گشته فانی واصل مطلق شده
هوش مصنوعی: در حال نماز ایستاده، غرق در حالت عشق و انس شده و به حالتی رسیده که کاملاً با حقیقت یکی شده است.
ناگهان یک سائلی فریاد کرد
از عذاب بینوائی داد کرد
هوش مصنوعی: ناگاه شخصی نیازمندی با صدای بلند از درد و رنج فقر خود ناله کرد و از آن شکایت داشت.
گفت از بهر کریم لایزال
تو کرم کن بامن درویش حال
هوش مصنوعی: به خاطر سخاوت و بزرگواری دائم، لطف خود را به حال من فقیر و نیازمند نثار کن.
ز آنکه دارم فقر بیحد در جهان
تو مرااز فقرو محتاجی رهان
هوش مصنوعی: با توجه به فقر شدیدم در این دنیا، تو مرا از نیاز و بیپولی نجات ده.
من بتو امیدوارم در کرم
ز آنکه هستی دردو عالم محترم
هوش مصنوعی: من به لطف و مهرت امیدوارم، چون تو در دو جهان ارزشمند و محترم هستی.
هیچکس از خوان تو نومید نیست
غیر را از فضل تو امید نیست
هوش مصنوعی: هیچکس از نعمتها و کرامتهای تو ناامید نمیشود و هیچکس به جز تو به بخشش و لطف تو امیدوار نیست.
من بتو امیدوارم یا امیر
این فقیر بینوا را دستگیر
هوش مصنوعی: من به تو امید دارم، ای امیر، این فقیر بیچاره را یاری کن.
پیش بعضی بود سائل جبرئیل
این سخن راگرچه کم دیدم دلیل
هوش مصنوعی: در حضور برخی، جبرئیل به درخواست کننده این حرف را گفت، هرچند که شواهدش را زیاد ندیدم.
بود حیدر در رکوع از بهر حقّ
ناگهان زد سائلی پیشش نطق
هوش مصنوعی: در حالتی که حیدر (علی) در حال رکوع بود و مشغول عبادت حق بود، ناگهان شخصی را دید که از او درخواست کمک داشت و او به سخن آمد.
دست جود افشاند ناگه مرتضی
داد سائل را ز انگشت او عطا
هوش مصنوعی: ناگهان دست بخشش مرتضی گشوده شد و به فاصلهای کوتاه، از انگشت او، عطا و رحمت به سائل رسید.
در رکوع او کرد خود این سروری
داد در راه خدا انگشتری
هوش مصنوعی: در حالت رکوع، او مقام والای خود را نشان داد و برای خداوند، انگشتری را نذر کرد.
سائل آن تحفه گرفت و زود رفت
در زیان آمد ولی با سود رفت
هوش مصنوعی: سوالی که آن هدیه را دریافت کرد، سریعاً رفت و در نهایت به ضرر خود رفت، اما با این حال، لذت برد.
چون بدست سائل افتاد آن نگین
گفت من دارم سلیمانی ببین
هوش مصنوعی: وقتی آن نگین به دست گدا افتاد، گفت که من هم توانایی سلیمان را دارم، نگاه کن.
چون پیمبر گشت فارغ از نماز
گفت با حیدر که هستی اهل راز
هوش مصنوعی: وقتی پیامبر از نماز فراغت یافت، به علی گفت که تو کیستی و چه جایگاهی داری در میان اسرار.
این کرم خود در جهان ناید ز کس
خود تو باشی خلق را فریادرس
هوش مصنوعی: این دنیا تحت سرپرستی و قدرت توست و هیچ کسی مثل تو نیست که بتواند به مردم کمک کند. تو باید حامی و یاریدهنده خلق باشی.
مصطفی میگفت با اصحاب خویش
مرهمی باشد علی بر جان ریش
هوش مصنوعی: مصطفی میفرمود که علی مانند مرهمی است که برای زخمها و دردهای جان انسانها تسکیندهنده است.
اندرین گفتار بود آن رهنما
جبرئیل آورد از حقّ انّما
هوش مصنوعی: در این بیان، هدایتی وجود دارد که جبرئیل از جانب خداوند آورده است.