گنجور

بخش ۲۲ - تنبیه حال گرفتاران دنیا و شیرین نمودن ایشان بطلب مولی

ای تو در زندان دنیا همچو سگ
میدوی تا آهوئی گیری به تک
جست آهو و تو افتادی بچاه
چارهٔ چَه را چه خواهی کرد آه
ای تو گم کرده چه سگ آن راه را
چشم بر آهو ندیده چاه را
ترک صید آهوی دنیا بکن
خویشتن را همچو سگ رسوا مکن
تانیفتی همچو سگ در چاه تن
نفس شومت را برون کن از بدن
هست این عالم مثال گلخنی
اندر او عارف بسان گلشنی
ای به گلخن میل کرده از خری
ره به گلزار معانی کی بری
جمله خلقان را بدان چون گلخنی
خورده از حمّامی تن گردنی
وی تو در قید عیال و تن شده
بهر نان وابستهٔگلخن شده
رو تو ترک این همه کن همچو من
خود مشو محبوس اندر چاه تن
همچو مردان از خودی آزاد شو
در طریق اهل معنی شاد شو
از برای تو بیارم مظهری
وز دل دریا برآرم گوهری
مظهرم میدان تو گوهر گوش دار
تا بیابی در معنی بی شمار
از یقین درها بگوش خویش کن
وآنگهی یاد من درویش کن
خود دعائی کن مرا ای مرد خاص
تاکه گردد روح من از غم خلاص
قدر مظهر را چه دانند ابلهان
قیمت گوهرمجوی از گمرهان
قیمت گوهر به پیش گوهریست
صاحب مظهر عجایب گوهریست
خواجه گوید سرّ مظهر گوش کن
جامی از مظهر بگیر و نوش کن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تو در زندان دنیا همچو سگ
میدوی تا آهوئی گیری به تک
هوش مصنوعی: تو در این دنیای پرمشغله مانند سگی هستی که در حال دویدن است تا بتوانی یک آهو بگیری.
جست آهو و تو افتادی بچاه
چارهٔ چَه را چه خواهی کرد آه
هوش مصنوعی: به دنبال آهو رفتی و به چاهی افتادی. حالا برای چاره‌اندیشی چه کار خواهی کرد؟ آه!
ای تو گم کرده چه سگ آن راه را
چشم بر آهو ندیده چاه را
هوش مصنوعی: تو که در راه گم شده‌ای، مانند سگی که به دنبال شکار است و به چاهی که در پیش رو دارد توجهی نمی‌کند، باید بیشتر دقت کنی.
ترک صید آهوی دنیا بکن
خویشتن را همچو سگ رسوا مکن
هوش مصنوعی: از دنبال کردن لذت‌های دنیوی دست بردار و خودت را مانند سگی که آبرو ندارد، خراب نکن.
تانیفتی همچو سگ در چاه تن
نفس شومت را برون کن از بدن
هوش مصنوعی: تو مثل سگی در چاه افتاده‌ای، نفس خود را از بدن خارج کن و آزاد شو.
هست این عالم مثال گلخنی
اندر او عارف بسان گلشنی
هوش مصنوعی: این دنیا مانند یک گلخانه است که در آن، عارفان مانند گل‌هایی زیبا و معطر می‌درخشند.
ای به گلخن میل کرده از خری
ره به گلزار معانی کی بری
هوش مصنوعی: ای کسی که به دنیای مادی و ظاهری علاقه‌مند شده‌ای، کی به درک عمیق و زیبایی‌های واقعی زندگی نائل خواهی آمد؟
جمله خلقان را بدان چون گلخنی
خورده از حمّامی تن گردنی
هوش مصنوعی: تمام انسان‌ها مانند گلی هستند که از حمام شسته شده‌اند و در نتیجه از آن حمام بوی خوشی گرفته‌اند.
وی تو در قید عیال و تن شده
بهر نان وابستهٔگلخن شده
هوش مصنوعی: شما به خاطر زندگی و تأمین معاش، درگیر امور خانواده و مسئولیت‌ها شده‌اید و به همین دلیل به کارهای روزمره و سختی‌ها وابسته هستید.
رو تو ترک این همه کن همچو من
خود مشو محبوس اندر چاه تن
هوش مصنوعی: تو مانند من خود را در تنگنای وجود جسمی محبوس نکن و از این همه وابستگی‌ها رها شو.
همچو مردان از خودی آزاد شو
در طریق اهل معنی شاد شو
هوش مصنوعی: به مانند مردان از خودخواهی پرهیز کن و در راه اهل معنی، شاد و خوشحال باش.
از برای تو بیارم مظهری
وز دل دریا برآرم گوهری
هوش مصنوعی: برای تو نمادی به ارمغان بیاورم و از عمق دل دریا الماسی را بیرون بکشم.
مظهرم میدان تو گوهر گوش دار
تا بیابی در معنی بی شمار
هوش مصنوعی: من تجلی عشق توام، پس در جوهر وجودم دقت کن تا بتوانی به معناهای بی‌شماری پی ببری.
از یقین درها بگوش خویش کن
وآنگهی یاد من درویش کن
هوش مصنوعی: از اطمینان خود برای حل مشکلات استفاده کن و سپس به یاد من به عنوان یک درویش بیفت.
خود دعائی کن مرا ای مرد خاص
تاکه گردد روح من از غم خلاص
هوش مصنوعی: ای مرد خاص، تو برای من دعا کن تا روح من از غم و اندوه رهایی یابد.
قدر مظهر را چه دانند ابلهان
قیمت گوهرمجوی از گمرهان
هوش مصنوعی: نادانان نمی‌توانند ارزش نمایانگر حقیقی را درک کنند، چرا که خریدار ارزشمند را از میان افراد بی‌خبر نمی‌توانند بیابند.
قیمت گوهر به پیش گوهریست
صاحب مظهر عجایب گوهریست
هوش مصنوعی: ارزش جواهر به اندازه صاحب آن است؛ زیرا او با ویژگی‌ها و شگفتی‌هایی که دارد، آن جواهر را با ارزش‌تر می‌کند.
خواجه گوید سرّ مظهر گوش کن
جامی از مظهر بگیر و نوش کن
هوش مصنوعی: خواجه به ما می‌گوید که به راز و زیبایی‌هایی که در پیرامون ما وجود دارد گوش فرا دهیم و از آن‌ها بهره‌مند شویم. از نمادها و نشانه‌های موجود در زندگی خود استفاده کرده و از آن‌ها لذت ببریم.