گنجور

بخش ۲۳ - رفتن سیّد کاینات بمنزل سلمان فارسی و نزول سورۀ هل اتی

بودم اندر پیش نجم الدّین شبی
آنکه جز مرغان نبودش هم لبی
بد کبیرو او ز حق آگاه بود
در طریق اهل معنی شاه بود
رازی از سرّ معانی گفت او
من بگویم ز آن یکی در گوش تو
خود بیاب این رمزراوگوش کن
همچو خمّ می ز معنی جوش کن
گفت روزی مصطفی از بهر سیر
از مدینه رفت بیرون بهر خیر
همرهش اصحاب خود بسیار بود
در قدومش واقف اسرار بود
بود شاه اولیا همراه او
بود واقف از دل آگاه او
دست حیدر مصطفا در دست داشت
دیگران را زآن معانی پست داشت
قرب یک میلی به بیرون بیش و کم
دست در دست محمّد داشت هم
پس محمّد گفت با او رازها
داد در گوشش بسی آوازها
بعد از آن دیدند نیکو منزلی
گنبدی عالی در آنجا ازگلی
بود آن منزلگهی بس با صفا
گاه گاهی بود آنجا مرتضی
جای عزلت گاه سلمان بود آن
منزل ارباب عرفان بود آن
آمد آنجا مصطفی آرام کرد
پس می عرفان بسی درجام کرد
نارسیده آن می معنی بکام
جملگی کردند مستیها تمام
از پر جبریل آواز او شنید
گفت اینک جبرئیل از حق رسید
مصطفی با مرتضی چون جان شدند
در درون خانهٔ سلمان شدند
پس نبی گفتا کسی را بار نیست
در درون خانه خود اغیار نیست
گفت با سلمان که باب در تو باش
ز آنکه سرّ حیدری گشت از توفاش
چونکه سلمان آستان در گرفت
جمله اسرار خدادر سر گرفت
جمله اصحاب نبی حیران شدند
غرقه در دریای بی پایان شدند
پس بگفتند این چه سرّ است ازاله
کاندر این خانه برفتند آن دو شاه
ما همه با مصطفی محرم بدیم
در همه معنی باو همدم بدیم
این چه سر بد که نبی باما نگفت
سرّ اسرار الاه ازما نهفت
خود علی را محرم خود داشت او
پس یکی را در درون نگذاشت او
جمله گفتند این سخن با یکدگر
خود بپرسیم از محمّد این خبر
تا بگوید سرّ این معنی بما
تا شویم آگه ز کشف انّما
پس برون آمد نبی بامرتضی
گفت آورده است سویم هل اتی
جمله یاران پیش پیغمبر شدند
وز علوم حیدری انور شدند
جمله گفتند اندر این گنبد چه بود
با که بوده خود ترا گفت وشنود
ما همه اصحاب جانباز توایم
واندر این سرّ محرم راز توایم
این عرق بر روی تو از بهر چیست
وین ورود هل اتی از بهر کیست
مصطفی گفتا که ای یاران من
جمله اصحاب و هواداران من
اندرین معنی سخن بسیار هست
واندرین سر خود بسی اسرار هست
چونکه جبریل آمد از حق سوی من
گفت از اسرار حیدر او سخن
این همه الهام حق با شاه بود
ز آنکه او خود نور عین الله بود
حق باو می‌گفت و او از حق شنفت
او همه اسرار حق مطلق شنفت
من نگویم سر چومنصور این زمان
لیک دارم سر در این مظهر نهان
جملگی گفتند پس رهبر توئی
بعد پیغمبر بما مهتر توئی
هر که کرد اقرار ایمان یافت او
و آنکه کرد انکار دوزخ تافت او
هر که منکر گشت او معلون بود
همچو گمراهان دیگر دون بود
هست عطّار این زمان آگاه او
گشته دور از منکر گمراه او
گشته‌ام از رافضی بیزار هم
ز آنکه او گشته به پستی متهّم
من بدین احمد و اولاد او
تو و دین دیگری وارشاد او
تو بدین دیگران گمره شوی
همچو کوران در درون چه شوی
ای تو مردود خدا و خلق هم
همچو کوران منکر شاه کرم
گشت شرع از دین حیدر آشکار
خود برای شرع می‌زد ذوالفقار
بارها در راه حقّ جان باخت او
دلدل معنی بفرمان تاخت او
من بگویم شرح تیغش هوشدار
درّ اسرار مرا در گوشدار
لافتی الاّ علی در جان من
ذوالفقار و سیف او ایمان من
گر نبودی سیف،ایمان کی بُدی
با تو حبّ شاه مردان کی بُدی
قصّهٔ آن عمر و آخر یاد کن
خانهٔ دین را بآن آباد کن
می‌شنیدم این سخن از اهل علم
عالمان کایشان بدند ارباب حلم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بودم اندر پیش نجم الدّین شبی
آنکه جز مرغان نبودش هم لبی
هوش مصنوعی: شبی در محضر نجم‌الدین بودم، که جز پرندگان کسی دیگر در آنجا نبود.
بد کبیرو او ز حق آگاه بود
در طریق اهل معنی شاه بود
هوش مصنوعی: بد به کسی گفته می‌شود که بزرگ و پرقدرت است و او به حقیقت و دانش معنوی آگاه بود. در مسیر اهل معنا، او همچون یک پادشاه محسوب می‌شود.
رازی از سرّ معانی گفت او
من بگویم ز آن یکی در گوش تو
هوش مصنوعی: او راز و رمزی از معانی عمیق را برای من بیان کرد، حالا من می‌خواهم آن را در گوش تو بگویم.
خود بیاب این رمزراوگوش کن
همچو خمّ می ز معنی جوش کن
هوش مصنوعی: خودت این راز را کشف کن و به دقت به آن گوش بده، مانند کسی که در حال نوشیدن شراب است و از عمق معنای آن لذت می‌برد.
گفت روزی مصطفی از بهر سیر
از مدینه رفت بیرون بهر خیر
هوش مصنوعی: روزی پیامبر به منظور انجام کار نیکو از مدینه خارج شد.
همرهش اصحاب خود بسیار بود
در قدومش واقف اسرار بود
هوش مصنوعی: در زمان حضور او، همراهان زیادی داشت و به رازها و حقایق آگاهی کامل داشت.
بود شاه اولیا همراه او
بود واقف از دل آگاه او
هوش مصنوعی: در اینجا به وجود شخصیتی بزرگ و مهم اشاره شده که همواره در کنار نیکوکاران و اولیا است و از دل و نیت آن‌ها باخبر و آگاه است. این فرد به گونه‌ای است که از درون افراد شناخت دارد و به وضعیت روحی و باطنی آن‌ها توجه می‌کند.
دست حیدر مصطفا در دست داشت
دیگران را زآن معانی پست داشت
هوش مصنوعی: حیدر مصطفی (که به حضرت علی معروف است) برتری و مقام عالی‌تری دارد که دیگران را از معانی ناپسند و پست دور می‌سازد و در دستان او وجود دارد.
قرب یک میلی به بیرون بیش و کم
دست در دست محمّد داشت هم
هوش مصنوعی: نزدیکی و ارتباطی که با محمد (ص) داشت، به اندازه یک میلی از بیرون بیشتر یا کمتر نبود.
پس محمّد گفت با او رازها
داد در گوشش بسی آوازها
هوش مصنوعی: پیامبر با او به آرامی سخن گفت و بسیاری از رازها و پیام‌ها را در گوشش نجوا کرد.
بعد از آن دیدند نیکو منزلی
گنبدی عالی در آنجا ازگلی
هوش مصنوعی: پس از آن، مکان زیبایی با گنبدی بلند و زیبا در آنجا از گل مشاهده کردند.
بود آن منزلگهی بس با صفا
گاه گاهی بود آنجا مرتضی
هوش مصنوعی: آنجا جایی بسیار زیبا و باصفا بود که گاهی اوقات مرتضی در آنجا حضور داشت.
جای عزلت گاه سلمان بود آن
منزل ارباب عرفان بود آن
هوش مصنوعی: سلمان در آن خانه زندگی می‌کرد که مکانی برای دوری از دنیا و نزدیکی به معرفت و عرفان بود.
آمد آنجا مصطفی آرام کرد
پس می عرفان بسی درجام کرد
هوش مصنوعی: حضرت مصطفی به آنجا رسید و آرامش را برقرار کرد، سپس در دل خود به عرفان و معنای عمیق پرداخت.
نارسیده آن می معنی بکام
جملگی کردند مستیها تمام
هوش مصنوعی: حالا که باده حقیقی هنوز به دستمان نرسیده، همه در تلاشند تا لذت کامل از مستی را ببرند.
از پر جبریل آواز او شنید
گفت اینک جبرئیل از حق رسید
هوش مصنوعی: آواز او را از پر جبریل شنید، و گفت: اکنون جبرئیل از سوی خداوند آمده است.
مصطفی با مرتضی چون جان شدند
در درون خانهٔ سلمان شدند
هوش مصنوعی: مصطفی و مرتضی به قدری به هم نزدیک و مرتبط شدند که گویا جان یکدیگر هستند و در خانهٔ سلمان به همراه هم زندگی می‌کنند.
پس نبی گفتا کسی را بار نیست
در درون خانه خود اغیار نیست
هوش مصنوعی: پیام این بیت بیانگر این است که در زندگی فردی، هر کسی باید مسئولیت‌های خود را بر دوش بکشد و در داخل خانه خود، کسانی از دیگران وجود ندارند که بار و مسئولیت او را به دوش بکشند. به عبارت دیگر، هر شخص باید به خود و مسائل خود رسیدگی کند و از دیگران انتظار کمک نداشته باشد.
گفت با سلمان که باب در تو باش
ز آنکه سرّ حیدری گشت از توفاش
هوش مصنوعی: سلمان به او گفت که در تو سرّی نهفته است، زیرا راز حیدر از تو نشأت می‌گیرد.
چونکه سلمان آستان در گرفت
جمله اسرار خدادر سر گرفت
هوش مصنوعی: چون سلمان به درگاه الهی روی آورد، تمامی رازهای خدا را در دل خود جای داد.
جمله اصحاب نبی حیران شدند
غرقه در دریای بی پایان شدند
هوش مصنوعی: تمام یاران پیامبر در شگفتی فرو رفتند و در عمق دریایی بی‌پایان غوطه‌ور شدند.
پس بگفتند این چه سرّ است ازاله
کاندر این خانه برفتند آن دو شاه
هوش مصنوعی: این‌جا به این موضوع اشاره می‌شود که دو پادشاه از یک راز یا مسأله‌ای که وجود داشته، خارج شده‌اند و این کنایه به این دارد که چیزی در این مکان دگرگون شده و دیگر خبری از آن راز نیست. بیان‌کننده‌ای سوال می‌کند که چه اتفاقی افتاده است که این دو شاه از این خانه خارج شده‌اند.
ما همه با مصطفی محرم بدیم
در همه معنی باو همدم بدیم
هوش مصنوعی: ما همه در ارتباط و نزدیکی با مصطفی هستیم و در هر معنا به او تعلق داریم.
این چه سر بد که نبی باما نگفت
سرّ اسرار الاه ازما نهفت
هوش مصنوعی: این چه حالتی است که پیامبر با ما صحبت نکرد و اسرار مهم الهی را از ما پنهان کرد؟
خود علی را محرم خود داشت او
پس یکی را در درون نگذاشت او
هوش مصنوعی: او علی را در دل خود صاحب راز داشت و هیچ‌کس دیگری را به درون دل خود راه نداد.
جمله گفتند این سخن با یکدگر
خود بپرسیم از محمّد این خبر
هوش مصنوعی: همه گفتند که این موضوع را با یکدیگر بررسی کنیم و از محمد درباره‌اش بپرسیم.
تا بگوید سرّ این معنی بما
تا شویم آگه ز کشف انّما
هوش مصنوعی: تا زمانی که راز این موضوع را به ما بگوید، ممکن است آگاه شویم از کشف حقیقت.
پس برون آمد نبی بامرتضی
گفت آورده است سویم هل اتی
هوش مصنوعی: پس پیامبر از خانه خارج شد و به حضرت مهدی (علیه‌السلام) گفت که آنچه را که به سوی من آورده‌ای، بیاور.
جمله یاران پیش پیغمبر شدند
وز علوم حیدری انور شدند
هوش مصنوعی: تمام یاران به حضور پیامبر شتافتند و از دانش و علم حیدر (علی بن ابی‌طالب) بهره‌مند شدند و روشنایی گرفتند.
جمله گفتند اندر این گنبد چه بود
با که بوده خود ترا گفت وشنود
هوش مصنوعی: همه می‌گویند که در این گنبد (آسمان) چه خبر است و با چه کسانی بوده‌ای، تو فقط خودت را شناخته‌ای و از دیگران چیزهایی شنیده‌ای.
ما همه اصحاب جانباز توایم
واندر این سرّ محرم راز توایم
هوش مصنوعی: ما همه دوستان وفادار تو هستیم و در این راز عمیق و پنهان تو شریکیم.
این عرق بر روی تو از بهر چیست
وین ورود هل اتی از بهر کیست
هوش مصنوعی: این عرقی که بر روی تو نشسته، چه دلیلی دارد و این آمدن به کجا، از چه کسی است؟
مصطفی گفتا که ای یاران من
جمله اصحاب و هواداران من
هوش مصنوعی: مصطفی گفت: ای دوستان من، همه شما یاران و حامیان من هستید.
اندرین معنی سخن بسیار هست
واندرین سر خود بسی اسرار هست
هوش مصنوعی: در این موضوع نکات و سخنان زیادی وجود دارد و در دل این مسأله، رازهای فراوانی نهفته است.
چونکه جبریل آمد از حق سوی من
گفت از اسرار حیدر او سخن
هوش مصنوعی: وقتی جبرئیل از سوی خدا به سمت من آمد، گفت که از رازهای حضرت علی سخن بگویید.
این همه الهام حق با شاه بود
ز آنکه او خود نور عین الله بود
هوش مصنوعی: این همه الهام و الهامات الهی به شاه مربوط بود، زیرا او خود نمادی از نور و وجود خداوند بود.
حق باو می‌گفت و او از حق شنفت
او همه اسرار حق مطلق شنفت
هوش مصنوعی: حق به او می‌گفت و او از حق می‌شنید، او تمام اسرار حقیقت مطلق را دریافت کرد.
من نگویم سر چومنصور این زمان
لیک دارم سر در این مظهر نهان
هوش مصنوعی: من نمی‌گویم که اکنون سر من به چه کسی تعلق دارد، اما در این مظهر پنهان، رازهایی دارم.
جملگی گفتند پس رهبر توئی
بعد پیغمبر بما مهتر توئی
هوش مصنوعی: همه گفتند که پس از پیامبر، تو رهبر ما هستی و بزرگتر از همه ما هستی.
هر که کرد اقرار ایمان یافت او
و آنکه کرد انکار دوزخ تافت او
هوش مصنوعی: هر کسی که به ایمان خود اعتراف کند، به حقیقت رسیده و به ایمان دست یافته است، اما کسی که انکار کند، در نتیجه دچار عذاب و سختی خواهد شد.
هر که منکر گشت او معلون بود
همچو گمراهان دیگر دون بود
هوش مصنوعی: هرکس که انکار کند، به نوعی نفرین شده است و مانند سایر گمراهان بی‌مقدار به شمار می‌رود.
هست عطّار این زمان آگاه او
گشته دور از منکر گمراه او
هوش مصنوعی: عطار در این زمان درک و آگاهی ویژه‌ای دارد و از آنچه که نادرست و گمراه‌کننده است، جدا و دور شده است.
گشته‌ام از رافضی بیزار هم
ز آنکه او گشته به پستی متهّم
هوش مصنوعی: من از رافضی بیزار شده‌ام، زیرا او خود را به پستی متهم کرده است.
من بدین احمد و اولاد او
تو و دین دیگری وارشاد او
هوش مصنوعی: من به احمد و فرزندان او ایمان دارم و به دینی دیگر و رهنمودهای او اعتقادی ندارم.
تو بدین دیگران گمره شوی
همچو کوران در درون چه شوی
هوش مصنوعی: تو به واسطه‌ی راهنمایی دیگران ممکن است به اشتباه بیفتی، مانند افرادی که در تاریکی یا بدون دید مناسب حرکت می‌کنند و در واقع نمی‌دانند درونشان چه می‌گذرد.
ای تو مردود خدا و خلق هم
همچو کوران منکر شاه کرم
هوش مصنوعی: ای کسی که مورد قبول خدا و بندگان نیستی، مانند کسانی هستی که حقیقت را نمی‌بینند و وجود شاه بخشش را انکار می‌کنند.
گشت شرع از دین حیدر آشکار
خود برای شرع می‌زد ذوالفقار
هوش مصنوعی: شرع و قوانین دین از وجود حیدر (علی)، به وضوح نمایان شد و او با شمشیر خود که ذوالفقار نام دارد، بر آن قوانین تأکید می‌کرد.
بارها در راه حقّ جان باخت او
دلدل معنی بفرمان تاخت او
هوش مصنوعی: او بارها در مسیر حقیقت جان خود را فدای آن کرده و برای رسیدن به معنا، به‌وضوح و با قدرت پیش رفته است.
من بگویم شرح تیغش هوشدار
درّ اسرار مرا در گوشدار
هوش مصنوعی: من می‌گویم درباره‌ی تیغش، هوشیار باش؛ زیرا اسرار من را در گوش بسپار.
لافتی الاّ علی در جان من
ذوالفقار و سیف او ایمان من
هوش مصنوعی: در دل من هیچ چیرهایی جز ذوالفقار و شمشیر او، که نماد ایمانی عمیق است، وجود ندارد.
گر نبودی سیف،ایمان کی بُدی
با تو حبّ شاه مردان کی بُدی
هوش مصنوعی: اگر سیف ( شمشیر) نبود، آیا ایمان تو به وجود می‌آمد؟ محبت شاه مردان (علی) از کجا به تو می‌رسید؟
قصّهٔ آن عمر و آخر یاد کن
خانهٔ دین را بآن آباد کن
هوش مصنوعی: قصهٔ زندگی آن عمر را یاد کن و خانهٔ دین را به آن رونق و آبادانی بده.
می‌شنیدم این سخن از اهل علم
عالمان کایشان بدند ارباب حلم
هوش مصنوعی: من از دانشمندان شنیدم که آنها افرادی بزرگوار و دارای بردباری هستند.

حاشیه ها

1392/05/23 22:07
عرعرالسلطنه

نام سلمان قبل از گرویدن به اسلام روزبه بوده است