گنجور

بخش ۷ - در فضیلت امیرالمؤمنین حسن علیه السلام

امامی کو امامت را حسن بود
حسن آمد که جمله حسن ظن بود
همه حسن و همه خلق و همه حلم
همه لطف و همه جود و همه علم
زجودش هفت دریا هشت آمد
ز شوقش نه فلک در گشت آمد
سه نور بس قوی را چارم او بود
برای آن همه چیزش نکو بود
مربع زان سه آمد جوهر او
مثلث دو مثنّی در بر او
چو دو میراث مشکین زان سه تن داشت
چو جان در بر ازو با خویشتن داشت
دل پر نور او دریای دین بود
دو موی او دو شست عنبرین بود
چو در دریا فکند آن شست در راه
بشست افتاد از ماهیش تا ماه
رخی چون روز و زلفی همچو شب داشت
کسی کان هر دو دید الحق عجب داشت
چو آه از دل برآوردی بغم در
در افتادی شب و روزش بهم در
شب از موی سیاهش تیره گشته
ز رویش ماه روشن خیره گشته
لبش قایم مقام حوض کوثر
که بودی چشمهٔ نوش پیمبر
چنان نوشی بزهر آلوده کردند
جگر پر خون دلش پالوده کردند
ز زهرش چون جگر شد پاره پاره
ز غصّه گشت خونین سنگ خاره
دل خصمش نشد از خون جگر رنگ
ولی از درد او خون شد دل سنگ

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امامی کو امامت را حسن بود
حسن آمد که جمله حسن ظن بود
هوش مصنوعی: امامتی که به زیبایی و نیکی شناخته می‌شود، نتیجه‌اش این است که همه به خوبی‌های او ایمان دارند و او را با حسن‌ظن می‌نگرند.
همه حسن و همه خلق و همه حلم
همه لطف و همه جود و همه علم
هوش مصنوعی: تمام زیبایی‌ها، نیکوی‌ها و ویژگی‌های پسندیده، از جمله صبر، بخشش، کرم و دانش در او جمع شده است.
زجودش هفت دریا هشت آمد
ز شوقش نه فلک در گشت آمد
هوش مصنوعی: به خاطر نماز و عبادت او، هفت دریا خالی شد و از شوق او نه آسمان در حال گردش آمد.
سه نور بس قوی را چارم او بود
برای آن همه چیزش نکو بود
هوش مصنوعی: نورهای بسیار قوی وجود دارد که یکی از آن‌ها نور خودش است و به همین خاطر همه چیزش خوب و نیکوست.
مربع زان سه آمد جوهر او
مثلث دو مثنّی در بر او
هوش مصنوعی: مکعب از سه بخش تشکیل شده است و ذات او همچون دوتا خط موازی در کنار او قرار دارد.
چو دو میراث مشکین زان سه تن داشت
چو جان در بر ازو با خویشتن داشت
هوش مصنوعی: دو میراث خوشبو از آن سه نفر داشت، مانند جان که با آن از خود بی‌فراق بود.
دل پر نور او دریای دین بود
دو موی او دو شست عنبرین بود
هوش مصنوعی: دل او مملو از نور و ایمان بود و مانند یک دریای عمیق به نظر می‌رسید. دو موی او نیز مانند دو شاخه عنبر خوشبو و زیبا بود.
چو در دریا فکند آن شست در راه
بشست افتاد از ماهیش تا ماه
هوش مصنوعی: زمانی که شست در دریا افتاد، تمام راه را شست و از ماهی تا ماه تغییر کرد.
رخی چون روز و زلفی همچو شب داشت
کسی کان هر دو دید الحق عجب داشت
هوش مصنوعی: کسی چهره‌ای چون روز و مویی مانند شب داشت که هر کس آنها را دید، به راستی شگفت‌زده شد.
چو آه از دل برآوردی بغم در
در افتادی شب و روزش بهم در
هوش مصنوعی: وقتی که از دل تو آهی برمی‌خیزد، غم نیز در تو رسوخ می‌کند و شب و روز تو را در بر می‌گیرد.
شب از موی سیاهش تیره گشته
ز رویش ماه روشن خیره گشته
هوش مصنوعی: شب به خاطر موی سیاه دوست، تاریک شده و ماه از زیبایی چهره‌اش مجذوب و شگفت‌زده است.
لبش قایم مقام حوض کوثر
که بودی چشمهٔ نوش پیمبر
هوش مصنوعی: لب او مانند حوض کوثر است که در آن چشمه نوش پیامبر جاری است.
چنان نوشی بزهر آلوده کردند
جگر پر خون دلش پالوده کردند
هوش مصنوعی: به گونه‌ای نوشی را با زهر مسموم کردند که جگرش را که پر از خون بود، آغشته ساخته و تغییر دادند.
ز زهرش چون جگر شد پاره پاره
ز غصّه گشت خونین سنگ خاره
هوش مصنوعی: از زهر او جگرم پاره پاره شد و به خاطر غصه، سنگ سخت هم خونین گشت.
دل خصمش نشد از خون جگر رنگ
ولی از درد او خون شد دل سنگ
هوش مصنوعی: دل دشمنش به خاطر اشک و درد، رنگ عوض نکرد، اما به دلیل رنج او، دل سنگی‌اش هم از خون پر شد.