گنجور

بخش ۱۱ - در مدح خواجه سعدالدّین ابوالفضل

خدا را آنکه محبوب و حبیبست
ابوالفضل زمان ابن الربیبست
دل و دین خواجه سعدالدّین که امروز
دل اوست آفتاب عالم افروز
خراسان را وزارت داشت بابش
ولی انداخت او تابرد آبش
چو ابراهیم ادهم ملک بگذاشت
که او ملک خلافت یکجو انگاشت
قیام آفرینش از دل اوست
که نقد هر دو عالم حاصل اوست
سر یک موی او عالم نداند
که داند قدر او اوهم نداند
چو حق تحت قباب لایزالیش
فرود آورد، حق داند معالیش
بحق امروز قطب اولیا اوست
حریم خاص را خاص خدا اوست
گر اوتادند و گر ابدال امروز
ازو دارند کشف حال امروز
هر آن علمی که در لوح جهانست
باقصی الغایة او را نقد جانست
کمال فضل و علم او نهان نیست
ولیکن کور دل را چشم آن نیست
چو رو آورد در معلوم پیوست
همه پشتش ورای روی آن هست
چو بود او در شریعت شافعی دوست
طریقت را علی الحق شافعی اوست
که سرّ جملهٔ فقه و اصول او
معین دیده از نور رسول او
همه اسرار قرآنش عیانست
که با او علم مطلق در میانست
بود بر قرب ماهی شرب آبش
برین میکن قیاس خورد و خوابش
طعام او چه گویم کز چسانست
که هر روزش کم از ده سیر نانست
شده سی سال تادل بر سخنها
بخلوت روی آوردست تنها
بترک جملهٔ عالم گرفتست
فرو رفته بهم در دم گرفتست
خدایا قادری و میتوانی
باوج همّت خویشش رسانی
مرا در خرمن او خوشه چین دار
ز نور او دلم را راه بین دار

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدا را آنکه محبوب و حبیبست
ابوالفضل زمان ابن الربیبست
هوش مصنوعی: خداوند، آن کسی که محبوب و دوست‌داشتنی است، ابوالفضل، پسر ربیب، در دوران خودش است.
دل و دین خواجه سعدالدّین که امروز
دل اوست آفتاب عالم افروز
هوش مصنوعی: دل و ایمان شخصی به نام خواجه سعدالدین، امروز درخشان و مانند خورشید تابان است.
خراسان را وزارت داشت بابش
ولی انداخت او تابرد آبش
هوش مصنوعی: باب خراسان در مقام وزارت بود، اما او آب را به جایی می‌برد که دیگر کسی نمی‌توانست آن را ببیند یا از آن استفاده کند.
چو ابراهیم ادهم ملک بگذاشت
که او ملک خلافت یکجو انگاشت
هوش مصنوعی: هنگامی که ابراهیم ادهم به خاطر دلایل معنوی و روحانی، حکومت و سلطنت را ترک کرد، زیرا او تمام آن قدرت و امتیاز را تنها در چند لحظه تصور کرد.
قیام آفرینش از دل اوست
که نقد هر دو عالم حاصل اوست
هوش مصنوعی: آفرینش و هستی از وجود او سرچشمه می‌گیرد و تمامی چیزهایی که در جهان وجود دارند، نتیجه و حاصل وجود او هستند.
سر یک موی او عالم نداند
که داند قدر او اوهم نداند
هوش مصنوعی: قدر و ارزش یک موی او را هیچ‌کس نمی‌داند، حتی خود او هم این ارزش را نمی‌شناسد.
چو حق تحت قباب لایزالیش
فرود آورد، حق داند معالیش
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقت در زیر پوشش لایزال خود قرار می‌گیرد، حقیقت به خوبی مسیر و نتیجه آن را می‌داند.
بحق امروز قطب اولیا اوست
حریم خاص را خاص خدا اوست
هوش مصنوعی: امروز فقط اوست که مقام عالی اولیا را دارد و این مکان ویژه تنها به خدا تعلق دارد.
گر اوتادند و گر ابدال امروز
ازو دارند کشف حال امروز
هوش مصنوعی: اگر امروز انسان های برجسته و عارفان خاصی وجود داشته باشند، آن‌ها از حال و احوال او آگاهی دارند.
هر آن علمی که در لوح جهانست
باقصی الغایة او را نقد جانست
هوش مصنوعی: هر دانشی که در دنیا وجود دارد، تنها وقتی ارزشمند است که به عمق آن پی ببریم و به معنای واقعی آن دست یابیم.
کمال فضل و علم او نهان نیست
ولیکن کور دل را چشم آن نیست
هوش مصنوعی: کمالات دانش و فضیلت او آشکار است، اما کسی که دلش بینا نیست، نمی‌تواند آنها را ببیند.
چو رو آورد در معلوم پیوست
همه پشتش ورای روی آن هست
هوش مصنوعی: وقتی که به یک موضوع مشخص نزدیک می‌شویم، همه چیز پشت آن به وضوح نمایان می‌شود.
چو بود او در شریعت شافعی دوست
طریقت را علی الحق شافعی اوست
هوش مصنوعی: وقتی او در شریعت شافعی است، دوست سیر و سلوک حق‌جو همانند او شافعی است.
که سرّ جملهٔ فقه و اصول او
معین دیده از نور رسول او
هوش مصنوعی: تمام مسائل فقه و اصول برای او روشن شده است، زیرا از نور و هدایت پیامبرش بهره‌مند است.
همه اسرار قرآنش عیانست
که با او علم مطلق در میانست
هوش مصنوعی: همه رازها و حکمت‌های قرآن به وضوح قابل مشاهده است، زیرا علم بی‌پایان و مطلق در آن نهفته است.
بود بر قرب ماهی شرب آبش
برین میکن قیاس خورد و خوابش
هوش مصنوعی: در زمان نزدیک به ماه، ماهی به آبشخی می‌نوشد و این حال او را با حالت خواب و خوراکش مقایسه می‌کند.
طعام او چه گویم کز چسانست
که هر روزش کم از ده سیر نانست
هوش مصنوعی: غذای او را نمی‌توانم توصیف کنم، زیرا هر روز چیزی کمتر از ده سیر نان نیست.
شده سی سال تادل بر سخنها
بخلوت روی آوردست تنها
هوش مصنوعی: سی سال گذشته در سکوت و تنهایی به فکر و اندیشه پرداخته‌ام و با وجود تنهایی، به دقت به سخنان و مطالب توجه کرده‌ام.
بترک جملهٔ عالم گرفتست
فرو رفته بهم در دم گرفتست
هوش مصنوعی: تمامی جهان در حال فروپاشی است و همه چیز در یک لحظه به هم پیوسته و دچار تغییر شده است.
خدایا قادری و میتوانی
باوج همّت خویشش رسانی
هوش مصنوعی: پروردگارا، تو قادر و توانا هستی و می‌توانی به اوج تلاش و همّت او برسانی.
مرا در خرمن او خوشه چین دار
ز نور او دلم را راه بین دار
هوش مصنوعی: من را در کنار خوشه‌های خرمن او قرار بده و دل مرا با نور او هدایت کن.