بخش ۷۴ - در تجلی جلال و ناپدید شدن اشیاء فرماید
جلال من فنای جاودانیست
نمود من بقای جاودانی است
جلال من ز ذاتم در صفاتست
همه ذرّات من در عشق ماتست
جلال من کجا هرگز کسی دید
اگرچه عقل اینجا پیر گردید
جلال من ندید اینجا عیانی
بسی دم زد ز اسرار معانی
جلال من ندید و هم فرو ماند
اگرچه دائمادر گفت و گو ماند
جلال من وصال جاودانست
کسی یابد که بی نام ونشانست
جلال من همه دارند اینجا
همه ذرّات حیرانند در ما
بعالم در نمود جمله پیداست
که ذاتم در درون جان هویداست
جلالم انبیا اینجای دیدند
ز وصل ما بکام دل رسیدند
مرا زیبد که بنمایم جلالم
رسانم جملگی اندر وصالم
مرا زیبد که پیدائی نمایم
پس آنگه دید یکتائی نمایم
مرا زیبد بعالم پادشاهی
منم رحمان منم حیّ و الهی
درون جملهام هم در برونم
من آوردم همه من رهنمونم
نمایم راه هر کس را بر خویش
حجاب آخر چو بردارم من از پیش
نمایم راه جمله سالکانم
نمود راز ایشان من بدانم
نمایم راه را ذرّات عالم
بر خود در عیان اینجا دمادم
صفاتم هست موجود حقیقی
منم اینجایگه بود حقیقی
صفاتم هست اسرار نهانی
نمایم جمله ذرّات از معانی
همه در بود خودشان راه دادم
ز دید خود دل آگاه دادم
همه در بود من کلّی فتادند
سراندر راه من مردم نهادند
مرا جویا و من خود جمله هستم
بسی آوردم و اینجا شکستم
بسی آوردهام از پرده بیرون
ز دید دید خود من بیچه و چون
بسی آوردهام در کن یقین من
که هستم اوّلین و آخرین من
چو خود بنمودهام خود بودهام باز
عیان خویش در انجام و آغاز
نمایم تا همه اینجا بدانند
همه در دید من حیران بمانند
کمالم را ندانند رایگانی
ببینندم همه اینجا نهانی
بچشم سر نبیند هیچکس من
که من هستم یقین اسرار روشن
بچشم سر جمال من نبیند
چه گر بسیار درخلوت نشیند
ندارم غیر هستم قل هواللّه
منم در جزو و کل پیدای اللّه
بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید: کنون جبریل بیرون بر تو آدمبخش ۷۵ - دروحدت صرف و یکتائی ذات و صفات فرماید: منم اللّه ودرعین کمالم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جلال من فنای جاودانیست
نمود من بقای جاودانی است
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت من از بین نرود و همیشه باقی خواهد ماند، زیرا نمایانگر وجودی بینهایت و پایدار است.
جلال من ز ذاتم در صفاتست
همه ذرّات من در عشق ماتست
هوش مصنوعی: جلال و عظمت من از وجود خودم ناشی میشود و همه اجزای وجود من در عشق به حیرت آمدهاند.
جلال من کجا هرگز کسی دید
اگرچه عقل اینجا پیر گردید
هوش مصنوعی: جلال و عظمت من کجا بود که کسی آن را دیده باشد؛ حتی اگر عقل و درک در اینجا به سن و سالی برسد.
جلال من ندید اینجا عیانی
بسی دم زد ز اسرار معانی
هوش مصنوعی: منظور این است که شخصیت مهمی که از جلال و شکوه برخوردار است، در این مکان نتوانسته است حقایق و اسرار عمیق را به وضوح مشاهده کند، هرچند که درباره معانی و مفاهیم پنهان بسیار صحبت شده است.
جلال من ندید و هم فرو ماند
اگرچه دائمادر گفت و گو ماند
هوش مصنوعی: جلال من را هیچکس ندید و در سکوت باقی ماند، هرچند همیشه در حال صحبت و بحث بود.
جلال من وصال جاودانست
کسی یابد که بی نام ونشانست
هوش مصنوعی: عظمت من در پیوندی ابدی است؛ هر کس بتواند به این پیوند دست یابد، باید از هر گونه نشانه و نامی فراتر باشد.
جلال من همه دارند اینجا
همه ذرّات حیرانند در ما
هوش مصنوعی: جلال و شکوه من در اینجا همه جا احساس میشود و تمام ذرات در حیرت و شگفتی نسبت به ما هستند.
بعالم در نمود جمله پیداست
که ذاتم در درون جان هویداست
هوش مصنوعی: تمام نشانهها در جهان پیداست که وجود من در عمق جان نمایان است.
جلالم انبیا اینجای دیدند
ز وصل ما بکام دل رسیدند
هوش مصنوعی: جلال انبیا در اینجا به تماشای ما آمدهاند و از پیوند ما به رضایت و خشنودی دلشان دست یافتهاند.
مرا زیبد که بنمایم جلالم
رسانم جملگی اندر وصالم
هوش مصنوعی: من سزاوار است که به دیگران نمایش دهم عظمت خود را و در وصالم، همه را به معرفت و نزدیکی برسانم.
مرا زیبد که پیدائی نمایم
پس آنگه دید یکتائی نمایم
هوش مصنوعی: بهتر است که ابتدا خود را بشناسم و سپس ویژگیهای یکتایی و منحصر به فردی که دارم را به دیگران نشان دهم.
مرا زیبد بعالم پادشاهی
منم رحمان منم حیّ و الهی
هوش مصنوعی: من شایستهی زندگی سلطنتی هستم، چون رحمت و زندگی در وجود من است و من به خداوند وابستهام.
درون جملهام هم در برونم
من آوردم همه من رهنمونم
هوش مصنوعی: در درون کلماتم و بیرون وجودم، همهی وجودم را به نمایش گذاشتهام و خودم راهنمای خودم هستم.
نمایم راه هر کس را بر خویش
حجاب آخر چو بردارم من از پیش
هوش مصنوعی: من راه هر فردی را نشان میدهم، اما وقتی پرده از جلوی چشمانم برداشته شود، به وضوح میبینم.
نمایم راه جمله سالکانم
نمود راز ایشان من بدانم
هوش مصنوعی: من به همه سالکان راه را نشان میدهم و اسرار آنها را میدانم.
نمایم راه را ذرّات عالم
بر خود در عیان اینجا دمادم
هوش مصنوعی: من در اینجا به طور مداوم، راه را برای ذرات عالم آشکار میکنم.
صفاتم هست موجود حقیقی
منم اینجایگه بود حقیقی
هوش مصنوعی: من ویژگیها و صفاتم نشاندهندهی حقیقت وجود من هستند، و من در این مکان، واقعیت وجودیام را به نمایش گذاشتهام.
صفاتم هست اسرار نهانی
نمایم جمله ذرّات از معانی
هوش مصنوعی: ویژگیها و خصوصیات من مانند اسرار پنهانی است که هر جزء و ذرّهای از آن معنای خاصی را در خود دارد.
همه در بود خودشان راه دادم
ز دید خود دل آگاه دادم
هوش مصنوعی: همه را در حقیقت خودشان پذیرفتم و به آنها اجازه دادم تا درک عمیقتری از دل و احساساتشان پیدا کنند.
همه در بود من کلّی فتادند
سراندر راه من مردم نهادند
هوش مصنوعی: همه در وجود من به صورت کلی درگیر شدند و در مسیر من، مردم را به وجود آوردند.
مرا جویا و من خود جمله هستم
بسی آوردم و اینجا شکستم
هوش مصنوعی: من به دنبال آن هستی و در واقع خودم هستم. بارها قدم گذاشتم و اینجا به نتیجه نرسیدم.
بسی آوردهام از پرده بیرون
ز دید دید خود من بیچه و چون
هوش مصنوعی: من از پرده پنهانی به بیرون آمدهام و اکنون خود را به همه نشان میدهم، مانند کودک بیگناهی که ناگهان خود را در برابر دیدگان دیگران میبیند.
بسی آوردهام در کن یقین من
که هستم اوّلین و آخرین من
هوش مصنوعی: من به فراوانی از تجربیات و دانش دست یافتهام و به خوبی مطمئنم که من نخستین و آخرین وجود هستم.
چو خود بنمودهام خود بودهام باز
عیان خویش در انجام و آغاز
هوش مصنوعی: من از خودم پردهبرداری کردهام و همواره به حقیقت خودم آگاه بودهام، چه در آغاز و چه در پایان.
نمایم تا همه اینجا بدانند
همه در دید من حیران بمانند
هوش مصنوعی: میخواهم نشان دهم که همه اینجا متوجه شوند و همه در نگاه من متعجب باقی بمانند.
کمالم را ندانند رایگانی
ببینندم همه اینجا نهانی
هوش مصنوعی: من را به عنوان فردی کامل نمیشناسند، اما همه کسانی که در اینجا حضور دارند، به طور پنهانی مرا میبینند.
بچشم سر نبیند هیچکس من
که من هستم یقین اسرار روشن
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند با چشمانش مرا ببیند؛ من که هستم، به راستی رازهای روشنی دارم.
بچشم سر جمال من نبیند
چه گر بسیار درخلوت نشیند
هوش مصنوعی: اگر کسی زیبایی من را به چشم نبیند، حتی اگر مدت زیادی در تنهایی بماند، باز هم نمیتواند آن را درک کند.
ندارم غیر هستم قل هواللّه
منم در جزو و کل پیدای اللّه
هوش مصنوعی: من چیزی جز وجود خدا ندارم، بگو که من همان خدا هستم، در تمام جزئیات و کلیات، مظهر خداوند هستم.